گنجور

 
خواجوی کرمانی

آن لعبت نی زن من اگر با ویمی

زینگونه جگر خسته ولیکن کیمی

لب بر لب نی نهاد و من می مردم

در حسرت آنک کاشکی من نیمی

 
sunny dark_mode