کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۰۳ از غایت آنکه هست بر من نازش وزبس که کشد خوی بد از من بازش بر رهگذر باد سخن کم گوید ترسد که بگوش من رسد آوازش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر از زیباییها و جذابیتهای معشوق خود سخن میگوید و از اینکه عشق او باعث میشود که او از برخی ویژگیهای منفیاش دوری کند، اظهار خوشحالی میکند. او میگوید که حتی باد، به خاطر ترس از رساندن سخنانش به او، با احتیاط صحبت میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبا بودن و ناز کردن او، میکوشم تا بدیهای خودم را کنار بگذارم.
هوش مصنوعی: در متن به راهیابی که باد میوزد، سخن کم میگوید، زیرا میترسد که صدایش به گوش من برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نادیده هنوز آن رخ غم پردازش
بر بود دلم زلف کمند اندازش
پس با که بگویم که دل من که ربود
یاری که چو بینم نشناسم بازش؟
بلبل که نبود در چمن پر وازش
بی برگی شاخ کرده بد بی سازش
چون داد شکوفه سیم مطرب بازش
بنگر که بچرخ می رسد آوازش
نام صنمی که می نبینم بازش
ببسای بریشم و بزن بر سازش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.