گنجور

 
جامی

بلبلا هر شب تو را این ناله های زار چیست

لحنهای خوش ز منقارت چو موسیقار چیست

هر سبق کز دفتر گل خوانده ای چون یاد توست

ز اول شب تا دم صبح این همه تکرار چیست

گر نیی موسی و بستان وادی ایمن تو را

این فروزان آتش گل بر درخت خار چیست

گر نه گلشن کارگاه مانی است از تازه گل

هر طرف صد دایره بی گردش پرگار چیست

واعظم خواند به زهد و توبه و مطرب به می

در میان من مانده حیران تا صلاح کار چیست

سالها در خدمت پیر مغان زنار بند

تا شود روشن که سر بستن زنار چیست

هرچه آید چون بود بر موجب فرمان دوست

زاهد خلوت نشین را این همه پندار چیست

بر صریر خامه جامی گر نه چشمت خون گریست

جا به جا سرخی تو را بر دفتر اشعار چیست

 
 
 
بلند اقبال

گر تو دلدار منی با دیگرانت کار چیست

روز و شب کار تواندرمجلس اغیار چیست

گفتمت ماهی ولی دیدم خطا گفتم خطا

گر توماهی بر رخت گیسوی عنبر بار چیست

گفتمت سروی ولی دیدم غلط کردم غلط

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه