ای تو را روی وفا با دگران
جنگ با ما و صفا با دگران
تا به کام دگران ننشینم
منشین بهر خدا با دگران
همه آب و گل و تو جان و دلی
نسبتی نیست تو را با دگران
بی تو پهلو به زمین جان دادن
به که پهلوی تو جا با دگران
مگشا جیب چو گل تا ندهد
بوی تو باد صبا با دگران
تا بود خوش دگران را به تو دل
خوش نباشد دل ما با دگران
می کشی از کف جامی سر زلف
می کشی زلف به پا با دگران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و وفاداری خود اشاره میکند و بیان میکند که هرگز نمیتواند با دیگران خوش باشد در حالی که دلش به شخص محبوبش تعلق دارد. او از جدایی و فاصله با معشوقش احساس ناراحتی میکند و میگوید که هیچ چیز نمیتواند جای او را بگیرد. شاعر تأکید میکند که سعادتمندی دیگران برایش اهمیتی ندارد و تنها عشق و دلمشغولیاش به محبوبش است. در نهایت، او ابراز میکند که با دیگران نمیتواند به خوشحالی برسد و در اندیشهی معشوقش است.
هوش مصنوعی: تو که با دیگران با وفا و صمیمی هستی، چرا با ما در جنگی؟
هوش مصنوعی: هرگز برای خوشحالی دیگران، خودت را در معرض ناملایمات قرار نده. به خاطر خدا، خودت را قربانی دیگران نکن.
هوش مصنوعی: تمام وجود تو از آب و گل است، اما جان و دل تو هیچ نسبتی با دیگران ندارد.
هوش مصنوعی: بدون تو، جان دادن و در آغوش زمین افتادن برایم بهتر از آن است که در کنار تو، با دیگران باشم.
هوش مصنوعی: جیب خود را مانند گل نکن تا بوی تو به وسیلهی باد صبا اشارهای به دیگران نکند.
هوش مصنوعی: تا وقتی که دیگران خوشحالند، دل ما نباید به آنها خوش باشد.
هوش مصنوعی: تو با محبت و زیبایی خود، دل مرا میربایی و به راحتی از دستانم جام را میگیری، در حالی که زلفت را به زیبایی به دیگران نشان میدهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.