جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۷۵ بگذر به دیار یارم ای پیک شمال بر خاک رهش به جای من دیده بمال ور قصه حال من کند از تو سوال قل مات من الهجر علی اصعب حال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زبان فارسی احساس دلتنگی و عشق را بیان میکند. شاعر از پیک شمال میخواهد که به دیار معشوق برود و در آنجا به جای او اشک بریزد. همچنین اگر کسی از حال او سوال کند، بگوید که دوری از یار برای او بسیار سخت و دردآور است.
هوش مصنوعی: ای پیامآور باد شمال، به سرزمین محبوبم برو و به جای من بر زمین او اشک بریز و چشمانتظاریام را نشان بده.
هوش مصنوعی: اگر داستان حال من از تو بپرسد، بگویید که دوری از تو بر من بسیار سخت و دشوار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سه چیز ببرد از سه چیز تو وصال
از رخ گل و از لب مل و از روی جمال
سه چیز ببرد از سه چیزم همه سال
از دل غم و از رخ نم و از دیده خیال
هر نَعت که از قبیل خیرست و کمال
باشد ز نُعوت ذات پاک متعال
هر وصف که در حساب شرّست و وبال
دارد به قصور قابلیات مآل
در هجر همی بسازم از شرم خیال
در وصل همی بسوزم از بیم زوال
پروانه شمع را همین باشد حال
در هجر نسوزد و بسوزد ز وصال
از حمله سمند تو ، ز آسیب نعال
لرزان کند اجزای زمین از زلزال
وز هیبت تیغ تو عدو را مه و سال
الماس رود بجای خون از قیفال
نسگالیده وصال آن مه نیک سگال
افکنده بند با طرب و حسن و جمال؟
هر چند وصال خوش بود در همه حال
خوشتر نبود ز ناسگالیده وصال
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.