هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر از احساسی عمیق و درونی میگوید که قلبش در حال نَفَسکشیدن عشق و شوقی است که نمیتواند پنهان کند. او به داستان جدایی و longing (طولانی شدن چنین حسی) اشاره میکند و به رمز و راز عشق و شور و شوق ادامه میدهد. به نوعی، این ابیات به احساسات سرکوب شده و اشتیاقی که نمیتوان آن را بیان کرد، پرداخته است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر از احساسی عمیق و درونی میگوید که قلبش در حال نَفَسکشیدن عشق و شوقی است که نمیتواند پنهان کند. او به داستان جدایی و longing (طولانی شدن چنین حسی) اشاره میکند و به رمز و راز عشق و شور و شوق ادامه میدهد. به نوعی، این ابیات به احساسات سرکوب شده و اشتیاقی که نمیتوان آن را بیان کرد، پرداخته است.
هوش مصنوعی: در دل من شوری وجود دارد که از چشمانم جاری میشود، کی زمانی خواهد رسید که اشتیاقهایم را که پنهان کردهام، نمایان کنم؟
هوش مصنوعی: از داستان دوری و شوق و علاقه، نکتهای بیان کردم و میتوان بر اساس آن نکات دیگری نیز مطرح کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای پیش کفت جود فلک زراقی
ابنای ملوک مجلست را ساقی
من بنده ز پای میدرآیم ز نیاز
دریاب که جز دمی ندارم باقی
گر دل گویم ز غایت مشتاقی
از دست بشد باده بیار ای ساقی
ور جان گویم در ره تو فانی شد
جان فانی شد کنون تو دانی باقی
ای خورده شراب از قدح مشتاقی
وقت است که معصیت کنی در باقی
بگذر زمی تلخ و حریف مُدبر
با خواجه حریف باش و با حق ساقی
زان ماه چهارده که بود اشراقی
گشتم زر ده دهی من از براقی
آن نیز ببرد از من تا هیچ شدم
ار ده ببرد چهار ماند باقی
بحرست مرا جام می و حق ساقی
مستی ز شراب نور وجه باقی
هر لحظه هزار بحر می نوشیدم
سیراب نشد جان من از مشتاقی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.