ای از تو به باغ هر گلی را رنگی
هر مرغی را ز شوق تو آهنگی
با کوه از اندوه تو رازی گفتند
برخاست صدای ناله از هر سنگی
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ای از تو به باغ هر گلی را رنگی
هر مرغی را ز شوق تو آهنگی
با کوه از اندوه تو رازی گفتند
برخاست صدای ناله از هر سنگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای از تو به باغ هر گلی را رنگی
هر مرغی را زشوق تو آهنگی
با کوه زاندوه تو رمزی گفتم
برخاست صدای ناله از هر سنگی
ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی
با چرخ و زمانه در نبرد و جنگی
در تو نکند اثر همی دلتنگی
بگداز و بریز اگر نه روی و سنگی
از بی صبری سینه و زبی سنگی
چون دیده مور شد دلم از تنگی
ای گشته فراخ از دهنت دلتنگی
وی روز مرا با شب تو یک رنگی
چون اب سرین تو چرا لرزانست؟
من کوه ندیده ام بدین بی سنگی
گوهر چه بود به بحر او جز سنگی
گردون چه بود بر در او سرهنگی
از دولت دوست هیچ چیزم کم نیست
جز صبر که از صبر ندارم رنگی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.