شمارهٔ ۹۹۱
ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی
شد می گلگون مرا دور از لبت با خون یکی
می دهد خطت فسون بهر فریب عقل و هوش
هست با خط لعل میگونت درین افسون یکی
جای کن در چشم و دل کز لعل و در آراستم
در درون از بهر تو یک خانه، در بیرون یکی
نیش لیلی خورد، خون از دست مجنون چون چکید
گر نه لیلی در محبت بود با مجنون یکی
مردمان ز آب دو چشمم جز به کشتی نگذرند
شاهد این حال بس دجله یکی جیحون یکی
نامه مجنون و من ز آب دو دیده شد سفید
ور نبودی روز محشر هر دو را مضمون یکی
کی کند در گوش نظم جامی آن سلطان حسن
گر چه آمد در لطافت با در مکنون یکی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...