شمارهٔ ۶۵
آن که از حلقه زرگوش گران است او را
چه غم از ناله خونین جگران است او را
گو کله برشکن از ناز که در مسند حسن
منصب شاهی زرین کمران است او را
دیده دریاست مرا زان گهر پاک که جای
صدف سینه صاحبنظران است او را
شد مرا حال دگر از غم آن شوخ ولی
نظر لطف به حال دگران است او را
دی گذشت از من بد روز و دگر بازنگشت
وه که خاصیت عمر گذران است او را
خاک شد دیده غمدیده مجنون و هنوز
چشم جان جانب لیلی نگران است او را
پند تلخ پدران در دل جامی نگرفت
زانکه دل در کف شیرین پسران است او را
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...