جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون هم
تاراج غمت شد دل و دین صبر و سکون هم
گفتی که به جان عاشق من بودی ازین پیش
والله که همانم من و زان بیش کنون هم
بس عشق که آن کم شد و بس حسن که آن کاست
عشق من و حسن تو همان بلکه فزون هم
گر زلف دلاویز تو این ست بسا کس
در قید بلا افتد و زنجیر جنون هم
انگیخت سپه اشک و برافراخت علم آه
شد ملک غمت ملکت بیرون و درون هم
عمری ست که خواهند وبال من بدروز
آن ماه بلند اختر و این بخت نگون هم
آن جادوی دلها نه چنان زد ره جامی
کش چاره توان کرد به تعویذ و فسون هم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و درد و رنج ناشی از عشق است. شاعر از دلتنگی و عذابی سخن میگوید که ناشی از فراق و غم عشق است. او به صبر و سکون اشاره میکند که از عشق و زیبایی محبوبش به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. در ادامه، شاعر به این نکته باز میگردد که با وجود تمام این دردها و کاستیها، هنوز عشق و زیبایی محبوبش در قلب او باقی مانده و حتی افزایش یافته است. در نهایت، او به تأثیر عمیق زلف و زیبایی محبوب بر احساسات و حالات انسانی اشاره میکند و به این نکته میپردازد که احساسات عاشقانه قدرتی فراتر از جادو و سحر دارند.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر غم تو بسیار رنج میکشد و مانند جگرِ مجروح به شدت درد میکند. از طرفی، غم تو همه را در بر گرفته و حتی ایمان و آرامش مرا نیز تحت تاثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: تو گفتی که قبل از این عاشق من بودی، حالا قسم به جانم که من همان عشق و حتی بیشتر از آن هستم.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی بسیار کم شدهاند، اما عشق من و زیبایی تو همچنان باقیست و حتی بیشتر از قبل است.
هوش مصنوعی: اگر زلف زیبای تو اینگونه باشد، بسیاری در دام مشکلات گرفتار خواهند شد و زنجیر جنون نیز بر پا خواهند کرد.
هوش مصنوعی: سپاه اشک را به حرکت درآورد و پرچم اندوه را برافراشت. آه، پادشاهی غم تو، در درون و بیرون به وضوح نمایان است.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که به خاطر عشق آن ماه روشن و آسمانی که بخت من را به تنگنا انداخته، در رنج و عذاب هستم.
هوش مصنوعی: جادوی دلها به این سادگیها تحت تأثیر نوشیدنیها و جادوی کلمات قرار نمیگیرد. برای پیدا کردن راه حل این عشق عمیق، باید به چیزهای عمیقتری متوسل شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم
از داغ درون سوختم از زخم برون هم
افتاده ام ایشمع چو پروانه بپایت
آتش زده ام دین و دل و صبر و سکون هم
چند ای بت کافر بچه در غارت دینی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.