شمارهٔ ۲۹۳
پیش تو جا نمی توانم کرد
وز تو خو وا نمی توانم کرد
می توانم ز خویش قطع امید
وز تو قطعا نمی توانم کرد
بی تو گفتم که صبر پیشه کنم
گفتم اما نمی توانم کرد
خود کرم کن به بوسه موعود
که تقاضا نمی توانم کرد
سوختم ز آتش نهان و هنوز
آشکارا نمی توانم کرد
سرو خواندم قد تو را وز شوم
سر به بالا نمی توانم کرد
جامی از من شکیب و صبر مجوی
که من اینها نمی توانم کرد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...