پیش تو جا نمی توانم کرد
وز تو خو وا نمی توانم کرد
می توانم ز خویش قطع امید
وز تو قطعا نمی توانم کرد
بی تو گفتم که صبر پیشه کنم
گفتم اما نمی توانم کرد
خود کرم کن به بوسه موعود
که تقاضا نمی توانم کرد
سوختم ز آتش نهان و هنوز
آشکارا نمی توانم کرد
سرو خواندم قد تو را وز شوم
سر به بالا نمی توانم کرد
جامی از من شکیب و صبر مجوی
که من اینها نمی توانم کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس ناتوانی شاعر در برابر عشق و دوری از معشوق است. شاعر میگوید که نمیتواند بدون معشوق زندگی کند و هر تلاشی که برای صبر کردن و قطع امید از خود کرده، بیفایده بوده است. او از عجز خود در بیان نیازها و درخواستها سخن میگوید و به شدت از درد و رنجی که در خلوت خود تجربه میکند، مینالد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که هیچکدام از تلاشهایش برای کنار آمدن با این وضعیت مؤثر نبوده است.
هوش مصنوعی: نمیتوانم در حضورت احساس امنیت کنم و بدون تو نیز نمیتوانم آرامش داشته باشم.
هوش مصنوعی: میتوانم از خودم ناامید شوم، اما از تو هرگز نمیتوانم ناامید شوم.
هوش مصنوعی: بدون تو، به خودم گفتم که صبوری کنم، اما واقعاً نمیتوانم.
هوش مصنوعی: به خودت لطف کن و با بوسهای که وعدهاش را دادهای، من را دلگرم کن، زیرا من قدرت درخواست کردن را ندارم.
هوش مصنوعی: من در دل خود دچار آتش عشق شدهام، اما هنوز نمیتوانم این احساس را به دیگران نشان دهم.
هوش مصنوعی: قد تو را به زیبایی سرو میخوانم، اما از روی غم نمیتوانم سرم را بلند کنم.
هوش مصنوعی: از من انتظار صبر و تحمل نداشته باش، چون من نمیتوانم این ویژگیها را در خودم ایجاد کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.