اشتری و درازگوشی همراه می رفتند. به کنار جوی بزرگی رسیدند. اول اشتر در آمد چون به میان جوی رسید آب تا شکم وی برآمد. درازگوش را آواز داد که درآی که آب تا شکم بیش نیست!
درازگوش گفت: راست می گویی اما از شکم تا شکم تفاوت است، آبی که به شکم تو نزدیک گشت از پشت من بخواهد گذشت!
ای برادر از تو بهتر هیچ کس نشناسدت
زانچه هستی یکسر مو خویش را افزون منه
گر فزون از قدر تو بستایدت نابخردی
قدر خود بشناس و پای از حد خود بیرون منه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: دوستی بین یک شتر و یک درازگوش (خر) برقرار بود. آنها به کنار جوی بزرگی رسیدند. شتر به درازگوش گفت که آب تنها تا شکم اوست و میتواند عبور کند. اما درازگوش پاسخ داد که او نمیتواند به راحتی عبور کند زیرا آب به شکمش نمیرسد. او به شتر یادآوری کرد که باید قدر خود را بشناسد و هرگز فراتر از تواناییهایش نرود، زیرا ستایش نابخردانه از خود، انسان را به خطر میاندازد. به عبارت دیگر، درازگوش اشاره کرد که هر کس باید به محدودهی تواناییهای خود آگاه باشد و از فراتر رفتن از آن پرهیز کند.
هوش مصنوعی: یک الاغ و یک شتر در حال حرکت بودند که به کنار رودخانه بزرگی رسیدند. ابتدا شتر وارد آب شد و وقتی به وسط رودخانه رسید، آب تا شکم او بالا آمد. سپس شتر به الاغ گفت که بیا داخل، چون آب بیشتر از شکم نیست!
هوش مصنوعی: درازگوش گفت: درست میگویی، اما بین شکمها تفاوت وجود دارد. آبی که به شکم تو نزدیک شده، از پشت من نمیتواند عبور کند!
هوش مصنوعی: ای برادر، هیچکس از تو بهتر نیست، چون باید خودت را بشناسی و بر خودت تکیه کنی. پس از خود راضی نباش و در مقایسه با دیگران، خودت را بزرگتر نپندار.
هوش مصنوعی: اگر کسی بیش از اندازه نسبت به تو تعریف و تمجید کند، بدان که نادانی است. خود را بشناس و از حد و اندازهات خارج نشو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.