گنجور

 
جامی

توانگری در عهد یکی از ظالمان بمرد. وزیر آن ظالم پسر وی را طلب کرد و پرسید که پدر تو چه گذاشته است؟ گفت: از مال و منال چنین و چنان و از وارثان، وزیر کبیر را ایده الله سبحانه و این فقیر حقیر را.

وزیر بخندید و فرمود که میراث وی را به دو نیم کردند، نیمی را به وی گذاشت و نیمی را برای پادشاه برداشت.

ظلم پیشه وزیر نشناسد

جز حق پادشاه مال یتیم

عدل داند اگر برد به تمام

فضل داند اگر کند به دو نیم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode