گنجور

 
جامی

خلیفه بغداد در موکب حشمت و شوکت خود می راند دیوانه ای پیش وی رسید و گفت: ای خلیفه عنان کشیده دار که در مدیح تو سه بیت گفته ام. گفت: بخوان! بخواند، خلیفه را خوش آمد.

دیوانه چون آن را بدید گفت: مرا سه درم عنایت کن تا روغن و خرما خرم و سیر بخورم. خلیفه فرمان داد تا به هر بیتی وی را هزار درم بدهند.

چون ذل فاقه زور کند بر سخنوری

گر مدح پادشاه سخاور کند سزاست

ممدوح چون کریم بود مزد شعر او

هر بیت را خزینه گوهر کند رواست