روزی اسکندر با سرهنگان خویش برنشسته بود، یکی از ایشان گفت: خداوند - سبحانه - تو را ملک بزرگ داده است، زنان بسیار کن تا فرزندان تو بسیار گردند و یادگار تو اندر جهان بماند.
جواب داد که یادگار مرد نه فرزندان اوست بلکه سنتهای خوب و سیرتهای نیکوست، نیکو نبود آن کس که بر مردان جهان غلبه کرده است زنان بر وی غلبه کنند.
چو نیست پیش پدر اینقدر یقین که پسر
ز خیل بی خردان است یا خردمندان
بس است سیرت نیکو حکیم را فرزند
زبون زن چه شود بر امید فرزندان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: اسکندر در یک جمع با سرهنگانش بود که یکی از آنان پیشنهاد کرد که او زنان بیشتری بگیرد تا فرزندانش زیاد شوند و نامش در جهان باقی بماند. اسکندر پاسخ داد که یادگار واقعی یک مرد، فرزندانش نیستند، بلکه سنتها و رفتارهای نیکو هستند. او گفت که کسی که بر مردان غلبه کرده است، نباید اجازه دهد که زنان بر او غلبه کنند. همچنین، او به این نکته اشاره کرد که نمیتوان به درستی درباره فرزندان پیشبینی کرد و سیرت نیکو از فرزند بیشتر اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: روزی اسکندر در جمع سرهنگهای خود نشسته بود که یکی از آنها گفت: خداوند به تو سلطنت بزرگی داده است، پس زنان زیادی بگیر تا فرزندانت زیاد شوند و یاد تو در دنیا باقی بماند.
هوش مصنوعی: او گفت که یادگاری که از یک مرد باقی میماند، فرزندان او نیستند، بلکه سنتها و ویژگیهای نیکویی است که از او به جا میماند. همچنین به این نکته اشاره کرد که فردی که به دیگران تسلط دارد، در واقع به وسیلهای از طرف زنان تحت تأثیر قرار میگیرد و این نشاندهنده نیکو بودن او نیست.
هوش مصنوعی: وقتی که خود پدر هم نتواند به طور قطع تشخیص دهد که آیا فرزندش از گروه نادانان است یا خردمندان، نشاندهنده نبودن یقین و اعتماد است.
هوش مصنوعی: سیرت خوب یک حکیم کافی است، زیرا فرزند نادان نمیتواند به امید فرزندانش باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.