جامی
»
هفت اورنگ
»
تحفةالاحرار
»
بخشِ ۲۵ - حکایتِ مسافرِ کنعانی که بهرسمِ ارمغانی، آینهای نورانی پیشِ روی یوسف (علیهالسلام) نهاد
یوسفِ کنعان، چو به مصر آرَمید
صیتِ وی از مصر، به کنعان رسید
بود، در آن غمکده، یک دوستَش
پُرشدهی مغزِ وفا، پوستَش
رَه بهسوی مصرِ جمالَش سپُرد
آینهای بهرِ رَهآورد بُرد
یوسف اَزو کَرد، نَهانی، سؤال
کِای شده مَحرم به حریمِ وصال!
دَر طَلَبَم، رنجِ سفر بُردهای
زین سفرَم، تحفه، چه آوردهای؟
گفت: به هر سو نظر انداختم
هیچ متاعی، چو تو، نشناختم
آینهای، بَهرِ تو، کَردم بهدست
پاک، زِ هرگونه غباری که هست
تا چو به آن، دیدهی خود، واکُنی...
طلعتِ زیبات، تماشا کُنی
تحفهای افزون زِ لِقای تو، چیست؟
گَر رَوی از جای، بهجای تو، کیست؟
نیست جهان را به صفای تو، کَس
غافل اَزین، تیرهدلانَند و بَس
«جامی»، ازین تیرهدلان، پیش باش
صِیقَلیِ آینهی خویش باش
تا چو بِتابی رُخ، اَزین تیرهجای
یوسفِ غیبِ تو، شود رونِمای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: یوسف کنعان به مصر رسید و خبر او به کنعان رسید. در آنجا دوستی داشت که برای دیدنش به مصر آمد. یوسف از او درباره سفر سوال کرد و دوستش آینهای برای او آورد تا زیبایی او را بهتر ببیند. او گفت که هیچ چیز دیگری به ارزش یوسف نیافته و این آینه را از غبار پاک کرده است. او تأکید کرد که زیبایی یوسف بی نظیر است و هیچ چیز در دنیا به او نمیرسد. این دوستی بر اهمیت زیبایی و وجود یوسف در زندگی اشاره کرد و یوسف را تشویق کرد که زیبایی خود را نمایان کند.
هوش مصنوعی: وقتی یوسف از کنعان به مصر رفت، نام و آوازهاش از مصر به کنعان رسید.
هوش مصنوعی: در آن مکان غمانگیز، دوستی وجود داشت که با وفاداریاش پر شده بود و ظاهرش نشاندهنده این وفاداری بود.
هوش مصنوعی: برای راهیابی به زیبایی او، آینهای را به راه سپرد تا نشانی از او بیاورد.
هوش مصنوعی: یوسف از دور به ما نظر کرد و پنهانی ما را به حیرت درآورد. حالا چه کسی جرأت دارد به این راز نزدیک شود و محرم لحظههای وصال باشد؟
هوش مصنوعی: در جستجوی تو هستم و برای رسیدن به تو رنج سفر را متحمل شدهام، حالا از این سفر چه چیزی برایم آوردهای؟
هوش مصنوعی: او گفت: به هر جا نگاه کردم، هیچ چیزی را مانند تو نشناختم.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو آینهای درست کردم و با دقت تمام آن را پاک کردم تا هیچ گونه کثیفی و غبار روی آن نباشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که با چشمانت به زیبایی او نگاه کنی و از تماشای چهرهاش لذت ببری...
هوش مصنوعی: هدیهای که بیشتر از دیدار تو باشد، چیست؟ اگر تو از این مکان بروی، چه کسی میتواند به جای تو باشد؟
هوش مصنوعی: جهان به زیبایی و روشنی تو نیست و کسانی که از این حقیقت غافلند، افراد تیرهدل و ناامید هستند.
هوش مصنوعی: ای جامی، تو همواره در جمع این دلهای تیره و تار، همواره مراقب آینهی وجود خود باش و تلاش کن تا آن را صاف و روشن نگهداری.
هوش مصنوعی: تا زمانی که چهرهی تو روشنایی بخشد، از این مکان تاریک و پنهان، راز وجود تو آشکار شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.