بخش ۶۲ - اندوهگین شدن شاه از تمادی شعف سلامان به صحبت ابسال و وی را به قوت همت از تمتع به وی بازداشتن
شاه یونان چون سلامان را بدید
کو به ابسال و وصالش آرمید
عمر رفت و زین خسارت بس نکرد
وز ضلالت روی دل واپس نکرد
ماند خالی زافسر شاهی سرش
تا که گردد سربلند از افسرش
تخت را افکند در پا بخت او
تا کف پای که بوسد تخت او
در درون افتاد ازین غم آتشش
وقت شد زین حال ناخوش ناخوشش
بر سلامان قوت همت گذاشت
تا ز ابسالش بکلی باز داشت
لحظه لحظه جانب او می شتافت
لیک نتوانستی از وی بهره یافت
روی او می دید و جانش می طپید
لیک با وصلش نیارستی رسید
زین تغابن در ره سخت اوفتاد
خر بمرد و بر زمین رخت اوفتاد
مرد مفلس را ازین بدتر چه غم
گنج در پهلو و کیسه بی درم
تشنه را زین سختر چه بود عذاب
چشمه پیش چشم و لب محروم از آب
اهل دوزخ را چه محنت زین بتر
آتش اندر جان و جنت در نظر
بر سلامان چون شد این محنت دراز
شد در راحت به روی وی فراز
شد بر او روشن که آن هست از پدر
تا مگر زان ورطه اش آرد بدر
ترس ترسان در پدر آورد روی
توبه کار و عذر خواه و عفو جوی
آری آن مرغی که باشد نیکبخت
آخر آرد سوی اصل خویش رخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاه یونان که سلامان را میبیند، به عشق ابسال و وصالش غمگین و ماتم زده است. سالها میگذرد و او از این حسرت و بیخبری رنج میبرد و تاج شاهی بر سرش نیست. او تحت تأثیر این غم، تمام تلاشش را میکند تا به ابسال برسد، اما نتوانسته و به شدت غمگین شده است.
در حالی که احساس درونیش به شدت جریحهدار است، متوجه میشود که این همه مشکلات از جانب پدرش ناشی میشود و تصمیم میگیرد از او عذرخواهی کند. نهایتاً، او متوجه میشود که در پایان، نیکبختی او به بازگشت به خاستگاهش و اصل خودش وابسته است.
هوش مصنوعی: شاه یونان وقتی سلامان را دید که در کنار ابسال و در حالی که به وصالش آرامیده بود، حیرتزده شد.
هوش مصنوعی: زندگی سپری شد و نتوانستم از این خسارت به اندازه کافی بهره ببرم و از گمراهی، هرگز روی دل را باز نکردم.
هوش مصنوعی: هالهای از مقام و شکوه او خالی مانده است تا زمانی که سرش با تاج و تختش آراسته شود و به افتخار و بزرگمنشی برسد.
هوش مصنوعی: تخت سلطنت را به زیر پاهای او انداختند تا کسی که به مقام او میرسد، پایتختش را بوسه زند.
هوش مصنوعی: از شدت غم، آتش درونی او شعلهور شده و حالش به شدت ناخوش است. وقت آن است که به این وضعیت ناگوار پایان بدهد.
هوش مصنوعی: سلامان بر قدرت و ارادهاش تکیه کرد تا به طور کامل از تأثیرات ابسال دور بماند.
هوش مصنوعی: هر لحظه به سمت او میرفتم، اما نتوانستم از او چیزی به دست آورم.
هوش مصنوعی: چهرهاش را میدید و دلش پر از احساس میشد، اما نتوانسته بود به وصالش برسد.
هوش مصنوعی: در این روزگار سخت و پرچالش، شخصی با مشکلات زیادی مواجه شده است و به شدت آسیب دیده. او در این شرایط دشوار، موفق به پیشرفت نشده و در واقع به زمین افتاده و دیگر قادر به ادامه دادن نیست.
هوش مصنوعی: مرد بیپول از این وضعیت بدتر چه نگرانی میتواند داشته باشد وقتی که در کنار خود ثروت دارد اما جیبش خالی است.
هوش مصنوعی: وجود چشمهٔ آب در مقابل چشمان تشنه، ولی عدم دسترسی به آن، سختترین عذاب برای اوست.
هوش مصنوعی: آتش جهنم چقدر دردناک است، به خصوص زمانی که بهشت در تصور آدمی باشد و او نتواند به آن دست یابد.
هوش مصنوعی: وقتی این سختی طولانی بر سلامان پیش آمد، در راحتی و آسایشش بر او چیره شد.
هوش مصنوعی: او متوجه شد که این وضعیت یک ارثی از پدر است و امیدوار است که از این تنگنای زندگی نجات یابد.
هوش مصنوعی: ترس و وحشت، در دل پدر برمیخیزد، که او را به دامن توبه و عذرخواهی میکشاند و از دیگران طلب بخشش میکند.
هوش مصنوعی: بله، آن پرندهای که خوشبخت است، در نهایت به سرمنزل خود و ریشهاش بازمیگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.