گنجور

 
 
 
مسعود سعد سلمان

از کوفتن پای تو و گشتن تو

لعبی است هر اندام تو را بر تن تو

ماهی تو از جیب تو تا دامن تو

چون چرخ همی گردد پیرامن تو

سنایی

چون موی شدم ز رشک پیراهن تو

وز رشک گریبان تو و دامن تو

کاین بوسه همی دهد قدمهای ترا

وآنرا شب و روز دست در گردن تو

سوزنی سمرقندی

ای از گل مکرمت سرشت تن تو

شد خربره اهل تیغ چون دشمن تو

خون ریختن خربره در گردن تو

لیکن دیت خربره در گردن تو

جمال‌الدین عبدالرزاق

تا دست رهی گسست از دامن تو

تا دیده بریده گشت از دیدن تو

از زخم طپانچه ها که بربر زده ام

شد سینه من برنگ پیراهن تو

خاقانی

کو آن می دیرسال زودافکن تو

محراب دل من ز حیات تن تو

میخانه مقام من به و مسکن تو

خم بر سر من، سبوی در گردن تو

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه