جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۷ شبهای جهان مگر بهم پیوستند و اختر همگی چو خفتگان مستند ای صبح بزن نفس، دمت بربستند؟ وی چرخ بگرد، چنبرت بشکستند؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شبهای جهان اشاره دارد که به هم پیوستهاند و ستارهها مانند خفتگان مست دارند. شاعر از صبح میخواهد که با ظهورش، این خواب را برهم زند و از چرخ (زمان) میخواهد که حرکاتش را تغییر دهد و این نظم خوابآلود را بشکند.
هوش مصنوعی: شبهای دنیا مانند هم به یکدیگر متصل شدند و ستارهها همچون افرادی که در خواب عمیق فرورفتهاند، آرام و بیتحرک هستند.
هوش مصنوعی: ای صبح، آیا هنوز نفس میزنی یا دمت را گرفتهاند؟ ای چرخ فلک، آیا هنوز میچرخانی یا دایرهات را شکستهاند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تیراندازان همه گرو در بستند
بردند گمان که با ملک همدستند
آخر همه عاجز و خجل بنشستند
وز شرم ملک تیر و کمان بشکستند
چشم و دل من که هرچه گویم هستند
در خصمی من به مشورت بنشستند
اول پایم بر درغم بشکستند
واخر دستم ز بی غمی بر بستند
آنها که زدام بُت پرستی جستند
بردل در نیستی و هستی بستند
پا بر سر و روی جمله اسباب زدند
وز تنگ دلی و تنگ دستی رستند
زر رشتۀ خور زتاب شب بگسستند
یکباره در روزه بما در بستند
تا پای و سر شام و سحر نشکستند
تا روز و شب از آمد و شد ننشستند
آنان که به کنج عافیت بنشستند
دندان سگ و دهان مردم بستند
کاغذ بدریدند و قلم بشکستند
وز دست زبان حرف گیران رستند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.