گنجور

 
جلال عضد

اشکم ز دُر افکند بسی خوشه به خاک

بر عزم سفر کرد روان توشه به خاک

پوشیده سیاه قرّة العینم از آنک

هر روز کند چند جگر گوشه به خاک

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode