هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷ این تیغ که در کف آتشی سوزان است هم دشمن عمر و هم عدوی جان است با این همه جان بخشد اگر نیست شگفت چون در کف فیاض هدایت خان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بیت دربارهٔ تیغی صحبت میکند که همزمان میتواند دشمن زندگی و جان باشد، اما در عین حال اگر در دست هدایتکنندهای خوب باشد، میتواند جان بخش نیز باشد. یعنی ابزار یا قدرتی که میتواند هم خطرناک باشد و هم مفید، بستگی به دست صاحب آن دارد.
هوش مصنوعی: این شمشیر که در دست آتش سوزان قرار دارد، هم به عمر انسان آسیب میزند و هم به جان او خطر میآفریند.
هوش مصنوعی: اگرچه گاهی ممکن است در دلها زندگی نباشد، اما شگفتی ندارد که در دامان بخشندهای مثل خانِ هدایت، روح و جان تازهای به انسان داده شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم صنما دلم تورا جویاناست
گفتا که لبم درد تورا درماناست
گفتم که همیشه از منت هجراناست
گفتا که پری ز آدمی پنهاناست
می لعل مذاب است و صراحی کان است
جسم است پیاله و شرابش جان است
آن جام بلورین که ز می خندان است
اشکی است که خون دل در او پنهان است
گفتم که لبم به بوسهای مهمان است
گفتا که بهای بوسهٔ من جان است
عقل آمد و در پهلوی من زد انگشت
یعنی که خموش، بیع … که ارزان است
آن غصه که او تکیهگه سلطان است
بهتر ز چهار بالش شاهان است
آن غصه عصای موسی عمران است
آرامگه او ید بیضا زان است
مقصود ز آفرینش ما جان است
وین گوهر پاک را حقیقت کان است
دل هست کتابی که نوشت است خدای
وین روی که می بینی پشت آن است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.