|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر به احوالات غمانگیز خود اشاره میکند. او میگوید در شبهای خیالانگیز، حال و روزش را نپرسید، زیرا رنجور است. همچنین به یک هاتف اشاره میکند که از حال او در غیاب محبوبش سؤال کرده، و شاعر میگوید بهتر است هیچ کس حال او را در این وضعیت نپرسد. در کل، احساس تنهایی و درد فراق در این اشعار به وضوح حس میشود.
هوش مصنوعی: هرگز از شبهای تنهایی و دوری تو نپرس، زیرا این درد و رنج را میشناسم. و هیچ نیازی نیست از روزهای غمانگیز و ملالتآور تو بپرسم، چون آنها را به خوبی میدانم.
هوش مصنوعی: گفتی ای هاتف، حال تو چگونه است که در گوشهای افتادهای و بی من به قدری درگیر حال و روز خودی که هیچ چیزی نگویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی روی توام هست ملالی که مپرس
وز زندگی خود انفعالی که مپرس
هر لحظه چه پرسی که بگو حال تو چیست؟
دور از تو افتادهام به حالی که مپرس
دارم ز جدایی غزالی که مپرس
در جان و دل اندوه و ملالی که مپرس
گوئی چه بود درد تو دردی که مگوی
پرسی چه بود حال تو حالی که مپرس
دور از تو مرا رنج و گلابی که مپرس
دردی که مگو غم و ملالی که مپرس
گفتی که چه حال داری از دوری من
دارم ز جدائی تو حالی که مپرس
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.