گنجور

حاشیه‌گذاری‌های عباس هوشیار

عباس هوشیار


عباس هوشیار در ‫۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

با درود
بسیار گفته شد غزل - برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست - از سلمان ساوجی در مثنوی «جمشید و خورشید» است که عینا در دیوان حافظ آورده شده. با مراجعه به مثنوی متوجه می شویم که در بخش - چاره جوئی مهراب - این غزل آورده شده است..
حالا پرسش اصلی این است که پیش ازاین بخش ، یعنی پیش از بخش چاره جوئی مهراب ، بخش قبلی با عنوان : رفتن مهراب از عقب ملک جمشید و نصیحت کردن او قرار دارد. بخشی که تمام مثنوی است یکدفعه در بخش چاره جوئی مهراب ، تبدیل می شود به غزل.آن هم غزلی عارفانه.( یعنی همین غزل 35.) وقتی هم که این غزل به اتمام می رسد دوباره مثنوی شروع می شود. یعنی اصلا با هیچ منطقی جور در نمیاد که این غزل ارتباطی با داستان داشته باشد.اگر سلمان ساوجی شاعری توانمند بوده که بوده ، اینچنین شعر سرودن از او بعید است.از آنجائیکه خوانندگان ممکنه به کتاب دسترسی نداشته باشند ، بنده پیش و پس از این غزل رو می آورم :
بخش پیشین : رفتن مهراب از عقب ملک جمشید و نصیحت کردن او
همی گردید مهراب از پی جم - بسان جم کزو گم گشت خاتم
غلامان گرد شهر و دشت پویان - همی گشتند یکسر شاه جویان
و .... الی آخر که تماما مثنوی است.
بخش بعدی : چاره جوئی مهراب
برو بکار خود ای واعظ این چه فریاد است - مرا فتاده دل از ره ترا چه افتادست
بکام تا نرساند مرا لبش چون نای - نصیحت همه عالم به گوش من بادست
و.... الی آخر که غزل عارفانه است و به نظر می رسه ربطی به چاره جوئی مهراب نداشته باشه.
سپس بخش بعدی : مثنویه
دمم کم ده که دم آتش فروزد - چو چربی بیند آتش بیش سوزد
بدین دم ترک این سودا نگیرم - رها کن تا در این آتش بمیرم
و الی آخر که باز دوباره مثنوی است
با این اوصاف بعدی به نظر می رسه این غزل دستکم متعلق به این کتاب از سلمان ساوجی باشه.کتابی که سبک شعر سرودن فردوسی وار دارد و یکدفعه در دل کتاب ؛ غزل عارفانه بیاید.از آنجائیکه نسبت دادن این غزل از غزل های حافظ به این بخش از کتاب سلمان ساوجی است ، به نظر نمی رسه که با هیچ نوع نگاهی درست باشد. با سپاس
عباس هوشیار

 

sunny dark_mode