گنجور

حاشیه‌گذاری‌های رهرو دشت سکوت

رهرو دشت سکوت


رهرو دشت سکوت در ‫۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۴:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۲:

نگار جانم ، خیلی فَرِه فِرَه ، با نیروانا مواظب هم باشین ☀💙

 

رهرو دشت سکوت در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

هرچند سخن گفتن روا نیست اما قصد دارم برای عزیزانی که گفتند با خواندن این حاشیه ها گیج شده اند ، چند خط بنویسم
زیرا اینان همان هایی هستند که میدانند که نمیدانند پس به سمت دانستن پیش میروند
کسانی که در توهم دانستن هستند جز ضلال نتیجه ای برای خود و دیگران نخواهند داشت و بر فرض اینکه بدانند اما حضور قلبی تداشته باشند جز نقشی خراب به جا نخواهند گذاشت :
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
هر کس از ظن خود به معنا میرسد و این معادله بسته به خود توست
تا خویش در کدام مرحله باشی ..
جواب تمام این بحث ها در خود موضوع بحث نهفته است
موضوع بحث بوی خوش است که هم گل آن را میتواند داشته باشد هم گلاب که عصاره ی گل است

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
و هر گلی که به ظاهرش بنازد و جز آن نبیند و نداند از گلاب شدن باز میماند
اگر چه حکم ازلی ، گل را شاهد بازاری و گلاب را پرده نشین کرده
اما هیچ یک را از داشتن بوی خوش محروم نکرده است !
اما حیف که به جای گرفتن دست هم و رقصیدن و شادی دور این وحدت زیبا ، هرکس که جز گل خویش ندیده است و توان دیدن جز گل را ندارد ، به دیدن گل خویش بسنده کرده و در ادعای کامل بودن خویش است و از وحدت وجود دور گشته و حزین خواهد بود:
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد

و در آخر نظرتان را به این جلب میکنم که لسان الغیب حتی جواب همه ی این بحث ها را پیش از آنکه پدرانمان به دنیا بیایند در تک تک ابیات داده است
بحث هایی که از سر منیت و توهم دانستن است
بحث هایی که بوی خوش را فراموش کرده اند :
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر
کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد
بله و تا روز پسین ادامه خواهد داشت!

" بوی خوش "

 

sunny dark_mode