گنجور

حاشیه‌گذاری‌های آرش جباری

آرش جباری


آرش جباری در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۵ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:

بنده حدس می زنم مصرع چهارم با گذشت زمان و از کتابی به کتاب دیگه منتقل شدن، دچار جابجایی/کاهش/افزایش کلمات یا حروف شده؛ بنده هرچقدر تلاش کردم نتونستم وزنش رو با سه مصراع قبل تطابق بدم.
اگر غلط عرض می کنم دوستان منو تصحیح کرده و نحوه ی درست ادا کردن این مصرع بر روی وزن پایه ی شعر رو هم بهم بگن.
ممنون

 

آرش جباری در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰:

دوستان چرا سر اینکه حافظ چه منظوری داشته و مخاطبش چه کسی بوده بحث میکنید؟
اهمیت حس این شعر در یافتن ریشه احساس حافظ در لحظه سرابش نیست؛ در صحت هیچ یک از این تعبیرات ضمانتی وجود نداره چرا که تنها راه کشف مخاطب اصلی حاقظ اینه که ایشون دوباره به زندگی برگردن و از خودشون پرسیده بشه که اولاً و مسلماً غیر ممکنه و ثانیاً هیچ شاعری که به معنای واقعی کلمه، "حرفه ای" باشه علاقه ای به ارائه ی تفسیر و تک موضوعی کردن شعرش نداره چرا که تا زمانی که مفهوم مبهم باشه هرکس مجازه برداشت خودش رو داشته باشه و اینگونه ست که هرکس با شعر ارتباط بزقزاز خواهد کرد. برای مثال یک شخص بیخدا که زمانی عاشق پیشه بوده با شنیدن این غزل ضمن باداوری خاطراتش از زمان عاشقی، ارتیاط عمیقی با شعر برقرار میکنه و اما اگر کاشف به عمل بیاد که شعر در وصف خدا گفته شده ارتباطش کاملاً با شعر در هم میشکنه.
بنا بر این چیزی که مهمه اینه که خود شما که خواننده/شنونده شعر هستید چه احساس میکنید چرا که خود واژه ی "شعر" در زبان عربی ریشه فعل احساس کردنه.
درسته که شعر با حس شاعر در ذهنش نقش میبنده و طبعاً از احساسات شاعر سرچشمه میگیره اما تنها دلیلی که باعث میشه در ذهن شاعر باقی نَمونه و با جوش و خروش به بیرون تراوش کنه همواره در تمامی دوران احساس مخاطب بوده. فی واقع این چشمه ی جوشیده از احساسات شاعر در تمامی مسیر تا انتها اما همیشه از احساسات و روح و روان مخاطب عبور میکنه و درون شخص رو جلا میده.

 

sunny dark_mode