گنجور

حاشیه‌گذاری‌های مسیحا

مسیحا


مسیحا در ‫۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

مرا در منزلِ جانان چه اَمنِ ...

مرا در منزل جانان چه ٱمن ِعیش چون هر دم

جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها

 

"جَرَس" درحقیقت زنگی است که به گردن شتر کاروان می بندند تا کاروانیان را از حرکت کاروان آگاه کند و آهنگ حرکت را اعلام دارد. دراینجا منظور شاعر ،اشاره به حدیث متواتری است که وفق ان از پیامبر اسلام سوال کردند وحی را چگونه میشنود ؟ در پاسخ گفت : «گاهی صدایی نظیر صدای زنگ و بانگ جرس به گوشم می‌رسد و این کیفیت نزول وحی از انواع دیگر آن بر من دشوارتر است (صحیح البخاری: ۱/ ۲، حدیث دوم)

از نظر حافظ نتیجه این بانگ جرس زنگِ خطر است و صدایی که آرامش و ایمنی را از شاعر سلب کرده است ،تمام تهدید و وعده عذاب و قتل و کشتار و وتهدیداتیست که درمنزل جانان وجود دارد. 

مَحمِل :کجاوه ای که برشتربندند. بستنِ باروبندیل

معنی بیت: من درمنزلگاهِ خود ( وطن خود ) امنیتِ خاطر ندارم، زیرا صدای بانگ جرس همه جا بگوش میرسد درمنزل که باید محل راحت و ارامش باشد پیوسته بانگ جرس و؛زنگِ هشدارو خطر ها بگوش می رسد که بارها را ببندید.حرکت کنید بجنگید و این دنیا محل گذر است بشتابید و …

کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست

این قدر هست که بانگ جرسی می‌آید.

 

مسیحا در ‫۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

به بویِ نافه‌ای کآخر صبا زان ...

به بوی نافه‌ای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید

زتابِ جَعدِ مُشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

 

به بوی: به هوای،به امیداینکه ،درآرزوی اینکه

نافه: کیسه ی کوچکِ گره خورده ای درشکم آهوی خُتَن است که مُشکی بسیارخوشبو ومعطّر در درون آن قرار دارد.وقتی سر این کیسه را به هر دلیل بگشایند عطر آن در فضا پخش می شود. 

زلفِ سیاه ومجعّدِ معشوق نیز،نافه ای در دل خود دارد. نافه درحقیقت همان خون دل آهوست که درگذرزمان تبدیل به مُشک معطّرشده است. 

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند

در دایره قسمت اوضاع چنین باشد

 

از دید شاعر عشق همین خاصیت را دارد عاشق تنها جام می انرا میبیند و از خون دلش غافل است . چرا که عاشق کور است و کور نمیتواند واقعیت را انگونه که هست تشخیص دهد عاشق کوری زیباست ولی متعصب کوری زشت است که نه تنها واقعیات عالم را وارونه می بیند که با شمشیر و شلاق و فشار میخواهد دیگران هم از توهمات او پیروی کنند .

بدرستی زکریای رازی در کتاب نقص الادیان بیان کرده که سخن منطقی و درست نیازی به زور و شمشیر ندارد در طول تاریخ هر شعاری که بر شمشیر مکتوب شده کذب و باطل بوده و تا زور و فشار هست ان عقیده باطل پابرجا می ماند و اگر زور یا منافع اقتصادی برای عده ای نباشد مثل برف تموز از بین میرود. 

عاشقان برای بهره برداری ازشمیم ِ نافه ای که دردل طرّه ی معشوق قرار دارد چه خون دلها می خورند!

باد صبا :نسیمی که به پیام رسان و رابط میان عاشق ومعشوق شهرت دارد. به سببِ دسترسی به حریم یار، بوی خوش او را به مشام عاشق آورده ومرهمی برزخم های او می نهد.

طرّه: آن بخش ازموی سرکه برپیشانی ریزند..

تاب معانی زیادی دارد

دراینجا منظور پیچ وتاب،پرتو،فروغ وشکن زلف یار است.

جَعد: گِره وپیچش موی. 

معنی بیت:

به امید آنکه باد صبا شاید ازآن زلفِ مجعّدِ گیسوان یار گرهی بگشاید،وعطری از آن برای ما عاشقان بیاورد،چقدر از پیچ وتابِ سخت وبازنشدنی، دلهایمان خون شد.و انچه نقدا نصیب گشت خون دل است .حافظ بخش واقعی که از چشم عاشق در ابتدا نهان بود را بیان میدارد که همان رنج و خون دل است در حقیقت از دید شاعر لذت ناب خالص در جهان وجود ندارد و تمام نوش ها همراه نیش و گل همراه خار است .

 

حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج

فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست

 

برای بوییدن عطر و بوی خوشی که نسیم صبا در اثر برافشاندن زلف مجعّدومُشکین او پراکنده خواهدنمود، درانتظارتحمّل سوزی بسرمی بریم و چه خون رنج ها باید کشید و خونهایی که دراثراین عطش واشتیاق در دلها افتاده است.

 

مسیحا در ‫۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

الا یا ایّها السّاقی اَدِر کَاساً و ناوِلها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

 

درموردِ اینکه شاعرچرا غزل را با یا ایها الساقی اغاز کرده است به نظرم به این دلیل است که تمام جهان بینی حافظ به عکس انچه هست که در ادیان و بالاخص ادیان ابراهیمی گفته شده است.

 در کتاب مقدس مسلمانان چون معمولا آیات با یا ایها النبی یا یا ایها المومنون اغاز میشود و در اسلام موضع گیری شدید علیه شراب گردیده ،بنظر می‌رسد حافظ به عمد ساقی را در تقابل با مخاطبان دینی قرار داده است و از شراب بعنوان نمادی در جهت حمله به فرهنگ مذکور بهره برده است، شارحی که شیعه داوزده امامی است و حافظ را دوست دارد علاقه شخصی خود را وارد تفسیر میکند و سعی میکند حافظ را اولا مسلمان و ثانیا شیعه،آنهم اثنی عشری معرفی کند به همین دلیل هیچکدام از نوشته های طویل متعصبین در مجلات معتبر منتشر نمیشود چون در واقع شرح گمان و اوهام خود آنان است.

 تحیق زمانی ارزش دارد که محقق در شناخت موضوع تحقیق ( حافظ ) تمام باورها ، علائق و احساسات خود را کنار بگذارد و صرفا تلاش کند موضوع تحقیق را آنگونه که هست بشناسد نه آنگونه که دوست دارد .

 بعد از این مقدمه کوتاه به شرح غزل حافظ می پردازم و ادعا ندارم شرح کاملی است تنها ویژگی شرح من رعایت اصول هرمونتیک و پای بندی به صراحت متن و تفسیر حافظ به حافظ است.

 خوشبختانه حافظ اگر در غزلی کلمه ای مجمل یا مبهم بیان کرده است در غزلیات دیگر منظور خود را بیان داشته است ، در باره بیتِ زیبا و پر معنی و نغز این غزل، سخنان زیادی گفته شده وبحث ها ی فراوانی درمیان صاحبنظران و ادیبان صورت گرفته است.

بسیاری از شعرای که به عربی شعر سروده اند و دارای آگاهی و دانش والایی بودند مفاهیم معنوی و مذهبی و اخلاقی دینی را به‌مسخره میگرفتند از جمله ابوالعَلاء مَعَرّی یا ابوالعلی معری و زکریای رازی که دوکتاب از ٢٨٤ کتاب این نابغه دهر بنامهای مخاریق الانبیا و نقص الادیان است به عربی و هم نثر و هم بسیاری از عقاید ضد خرافات خود را به شعر و منظوم بیان کرده است و بی‌‏پرده دم از لذت و عیش و شراب و شاهد نقد زده اند و وعده فردای زاهد ( معاد ) را منکر شده اند بقول حافظ، من که امروز بهشت نقدم حاصل میشود وعده فردای زاهد را چرا باور کنم ؟؟

اکثر شعرای عرب آزاد اندیش به نوعی «اپیکوریسم» بودند و تنها بهشت نقد را باور داشتند مسلما خیام بشدت تحت تاثیر جهان نگری ابوالعَلاء مَعَرّی و حافظ همانگونه تحت تاثیر خیام است به نظر من اگر کسی کتاب های ابوالعَلاء مَعَرّی را نخوانده باشد نمیتوان گفت حافظ شناس است چرا که شناخت جهان نگری حافظ بدون مطالعه کتابخانه او ممکن نیست حال اگر کسی اشعار شعرای آزاد اندیش عرب را بخواند لازم نیست به خود زحمت دهد تا بیت حافظ را به شاعر خای نسبت دهد که امثال این بیت به وفور در سخن شاعران عرب وجود دارد و مسلما حافظ در کتابخانه شاه شجاع و ابواسحق به این دیوان ها دسترسی داشته است.

 

انا المسموم ما عندی بتریاق ولاراقی‏ 

ادر کأساً وناولها الا یا ایها الساقی‏

 

اصولا شعرای آزاد اندیش به بهشت نسیه باور نداشتند و انرا حقه ای از جانب مبلغین ادیان میدانستند تا قدرت و ثروت نقد را از آن خود کنند،بدون اینکه لایق ان باشند. حال بشره غزل حافظ می پردازم :

الا یاایّهاالسّاقی: ای ساقی، ساقیا

اَدِر: بگردان ، بچرخان و به گردش در آور

کَٲس : کاسه،جام می که در اشعار شعرای عرب همان جام شراب است 

ناوِل:رساندن وچیزی را دادن.

معنی بیت:ای ساقی جام وقدح شراب را بِگردان و به من هم برسان و بده تابنوشم. چرا که عشق، در ابتدا آسان جلوه می کرد اما رفته رفته مشکلات وموانع آشکار میگردد ،باجام شرابی به دادم برس که سخت دچارگرفتاری ودردسر شده ام. معمولا عاشق نخست عاشق تصویر خود میشود تصویری که از معشوق ساخته است محصول ذهن اوست با گذشت زمان متوجه واقعیت میگردد بهمین دلیل اکثر ازدواج ها به طلاق منجر میشود ان کشش اولیه تحت تاثیر غریزه جنسی مانع دیدن واقعیت میگردد ولی تا وصل محقق میشود و اتشفشان غرایز خاموش میگردد چشمش به حقیقت باز میشود و مشکلات اشکار میگردند 

دل بستن برای آدمیان و عاشق شدن همیشه راحت ترین کار است، امّا پایداری در ان بطور طبیعی کار مشکلی است خانمی درد دل خود را نوشته بود اینگونه که انکس که دیروز بمن میگفت بخاطر تو دنیا را به اتش میکشم امروز تارمویی در آبگوشتی که براش درس کردم دید و نزدیک بود خودم را آتش زند .

تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول 

وآخر بسوخت جانم در کسب این فضایل

 

sunny dark_mode