گنجور

حاشیه‌گذاری‌های مجنون

مجنون 🌐

هرچه گویم عشق را شرح و بیان

چون به عشق آیم خجل گردم از آن


مجنون در ‫۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۱ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

صورتگر چین یا همان نقاش چین چند وجه داره، اول از مانی پیامبر نقاش که به چین پناهنده شده بود را گویند.وی چون در آن زمان بیسوادی بیداد میکرد گفته هایش را بشکل نقاشی نسل به نسل انتقال میداد.

دوم گویند که در زمان حافظ صورتگران چین یا به امروز پرتره تیست های چین بسیار معروف بودند.

در جای دیگر حرف از بت چین استکه به زرص قاطع بودای پیامبر را نشانه گرفته.

بی شک حافظ شیراز مان دریایی ستکه هر کس به اندازه درک و فهم خود کوزه ی حقیر خود را از آن پر آب میکند به گمان اینکه کل دریا را با خود برده در حالیکه همگی در اشتباهیم.

و بی شک شعر حافظ سرچشمه ی شکاکیت استکه باید به همه چیز و همه کس شک کرد حتی به خود حافظ جان.

حافظ تو خود حجاب خودی از میان برخیز

نیمای همیشه یوشیج در این مورد به حافظ میتازد و میگوید

حافظا این چه کید و دروغی ست     کز زبان می و چنگ و ساقیست؟

اگر حافظ شیرازمان تا به امروز باقی ست آنرا بیشتر از هر چه مدیون شاه شجاع بوده که وی، شاعر درباری، وی بوده. بنابراین میتوان شعر حافظ جان را بدینگونه هم نگاشت،

در کار گلاب و گل ..............    کان شاعر درباری وین پرده نشین باشد

 

 

مجنون در ‫۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۰۴ در پاسخ به بابك دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

بابک خان گرامی،

خوش است از تاریخ عرفان و عرفا گفتن و خواندن ولی از آن خوشتر وجود عرفای امروزی ستکه متاسفانه دیگر وجود خارجی ندارند.

متاسفانه دیگر عصر عرفان و عرفا به سر آمده.

چنانچه از این بابت خاک بر سر کنم کم است. با مهر

 

مجنون در ‫۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۳۹ در پاسخ به فاطمه زندی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

مهربانوی گرامی سپاس از شما اما،

من نگویم فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

لیک گویم شعر چون نقل و نبات

مولانا جان

 

sunny dark_mode