گنجور

حاشیه‌گذاری‌های سعید رضائی

سعید رضائی


سعید رضائی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۳ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۰۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸ - جرس کاروان:

متن درست و کامل که خود ایشان خوانده اند این است:

 

از زندگانیم گله دارد جوانیم

شرمنده جوانی از این زندگانیم

دور از کنار مادر و یاران مهربان

زال زمانه کشت به نامهربانیم

دارم هوای صحبت یاران رفته را

یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم

پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق

داده نوید زندگی جاودانیم

چون یوسفم به بیابان غم اسیر

وز دور مژده جرس کاروانیم

یک شب کمند گیسوی ابریشمین بتاب

ای ماه اگر ز چاه به در می کشانیم

گوش زمین به ناله من نیست آ شنا

من طایر شکسته پر آسمانیم

گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند

چون می کنند با غم بی همزبانیم

ای لاله بهار جوانی که شد خزان

از داغ ماتم تو بهار جوانیم

گفتی که آتشم بنشانی ولی چه سود

بر خاستی تا بر سر آتش نشانیم

در خواب زنده ام که تو می خوانیم به خویش

بیداریم مباد که دیگر نرانیم

شمعم گریست زار به بالین که شهریار

من نیز چون تو همدم سوز نهانیم.

 

sunny dark_mode