گنجور

حاشیه‌گذاری‌های نیما سعیدی

نیما سعیدی


نیما سعیدی در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۲۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۵۹ در پاسخ به پژمان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

اتفاقا بالعکس ، دست در ساعد بودن یعنی دست ها به هم گره خرده و پانند تسبیه به هم بیوسته شود 

هم از نظر معنی ، هم ازنظر واج آرایی ، و هم حافظ شناسی (بارها عبارت ساعد سیمین را بکار برده است) کلمه ساعد رجحان دارد

 

نیما سعیدی در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۲۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۵۶ در پاسخ به پژمان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

احسنت بر شما 

 

نیما سعیدی در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۲۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۵۵ در پاسخ به کوروش امیری دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

با سلام 

 

عزیزانم زبان شیرین فارسی زبان تفکر و تعقل است و حتی کوچکترین نکات و حروف با فکر و طمانینه کنار هم قرار گرفته اند.

 

این بنده ی کمترین شمارا دعوت میکنم به نکته ای ظریف دقت فرمایید : 

 

اولا که معنای جملات زیر کاملا متفاوت اند 

 

دست در دامن زدن 

 

دست بر دامن شدن 

 

دامن به دست داشتن

 

دست در دامن داشتن

 

همانگونه که عزیزی میفرماید : 

 

هم از تو در گریزم و هم از تو ناگزیر

دامن به دست دارم و دستم به دامن است

 

عزیزانم ، بعید است ندانید تفاوت معنی ( دست در دامن بودن ) و ( دست بر دامن بودن ) چه تفاوت عظیمی در معنای جمله ایجاد میکند که با بهانه هایی از جمله نسخه قدیمی یا مکاشفه ی شاعر قابل اغماض نیست.

 

و البته حافظ شناسان و ادبا می دانند که در اشعار دیگر بزرگانی چون مولانا ، هیچگاه دست در دامن بودن مشاهده نشده است و همواره ( دست در دامن زدن ) و یا (دست بر دامن بودن ) با معانی مورد نظر شاعر و دقیقا به جای خود ؛ آورده شده است. 

 

 

 

دامن ندارد غیر او جمله گدااند ای عمو

 

درزن دو دست خویش را در دامن شاهنشهی

 

 

 

و اینجا نیز چون کلمه (اندر ) بکار رفته و انتهای مصرع (بودن) است قطعا میبایست از ساعد استفاده شود.

 

 

 

 

 

و البته که ساعد ساقی چه از نظر معنوی کلمات چه از نظر واج آراستن و چه از نظر رسالت ساقی و چه از نظر حافظ شناسی ارجح است : 

 

پنجه با (ساعد سیمین) نه به عقل افکندم

 

غایت جهل بود مشت زدن سندان را

 

نیما سعیدی در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۲۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۸ در پاسخ به پوریا ضرابی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

دوست عزیز شما از کجا میدونید که حافظ قطعا دامن بکار برده که نظرات دیگران را با سواد حافظ مقایسه میکنید 

البته که معنی هنر در تمام کتب هم این است که هرکس به زعم خویش و مراد دل خود از آن برداشت کمد 

و صد البته با منطق ، علم ادبیات و هر خط کش دیگری که نگاه کنید باز هم کلمه ساعد درست می باشد.

 

نیما سعیدی در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۳۲ در پاسخ به علیرضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

با سلام 

عزیزانم زبان شیرین فارسی زبان تفکر و تعقل است و حتی کوچکترین نکات و حروف با فکر و طمانینه کنار هم قرار گرفته اند.

این بنده ی کمترین شمارا دعوت میکنم به نکته ای ظریف دقت فرمایید : 

اولا که معنای جملات زیر کاملا متفاوت اند 

دست در دامن زدن 

دست بر دامن شدن 

دامن به دست داشتن

دست در دامن داشتن

همانگونه که عزیزی میفرماید : 

هم از تو در گریزم و هم از تو ناگزیر
دامن به دست دارم و دستم به دامن است

عزیزانم ، بعید است ندانید تفاوت معنی ( دست در دامن بودن ) و ( دست بر دامن بودن ) چه تفاوت عظیمی در معنای جمله ایجاد میکند که با بهانه هایی از جمله نسخه قدیمی یا مکاشفه ی شاعر قابل اغماض نیست.

و البته حافظ شناسان و ادبا می دانند که  در اشعار دیگر بزرگانی چون مولانا ، هیچگاه دست در دامن بودن مشاهده نشده است و همواره  ( دست در دامن زدن ) و یا (دست بر دامن بودن ) با معانی مورد نظر شاعر و دقیقا به جای خود ؛ آورده شده است. 

 

دامن ندارد غیر او جمله گدااند ای عمو

درزن دو دست خویش را در دامن شاهنشهی

 

و اینجا نیز چون کلمه (اندر ) بکار رفته و انتهای مصرع (بودن) است قطعا میبایست از ساعد استفاده شود.

 

 

و البته که ساعد ساقی چه از نظر معنوی کلمات چه از نظر واج آراستن و چه از نظر رسالت ساقی و چه از نظر حافظ شناسی ارجح است : 

پنجه با (ساعد سیمین) نه به عقل افکندم

غایت جهل بود مشت زدن سندان را

 

نیما سعیدی در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۲۷ در پاسخ به خشایار دبستانی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

سلام خدمت شما  دوست عزیزم

دست در ساعد زدن معنا ندارد اما دست در ساعد بودن معنی دارد ، خواهشمندم حاشیه ی آخر را  ملاحظه بفرمایید.

 

نیما سعیدی در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

 

با سلام 

عزیزانم زبان شیرین فارسی زبان تفکر و تعقل است و حتی کوچکترین نکات و حروف با فکر و طمانینه کنار هم قرار گرفته اند.

این بنده ی کمترین شمارا دعوت میکنم به نکته ای ظریف دقت فرمایید : 

اولا که معنای جملات زیر کاملا متفاوت اند 

دست در دامن زدن 

دست بر دامن شدن 

دامن به دست داشتن

دست در دامن داشتن

همانگونه که عزیزی میفرماید : 

هم از تو در گریزم و هم از تو ناگزیر
دامن به دست دارم و دستم به دامن است

عزیزانم ، بعید است ندانید تفاوت معنی ( دست در دامن بودن ) و ( دست بر دامن بودن ) چه تفاوت عظیمی در معنای جمله ایجاد میکند که با بهانه هایی از جمله نسخه قدیمی یا مکاشفه ی شاعر قابل اغماض نیست.

و البته حافظ شناسان و ادبا می دانند که  در اشعار دیگر بزرگانی چون مولانا ، هیچگاه دست در دامن بودن مشاهده نشده است و همواره  ( دست در دامن زدن ) و یا (دست بر دامن بودن ) با معانی مورد نظر شاعر و دقیقا به جای خود ؛ آورده شده است. 

 

دامن ندارد غیر او جمله گدااند ای عمو

درزن دو دست خویش را در دامن شاهنشهی

 

و اینجا نیز چون کلمه (اندر ) بکار رفته و انتهای مصرع (بودن) است قطعا میبایست از ساعد استفاده شود.

 

 

و البته که ساعد ساقی چه از نظر معنوی کلمات چه از نظر واج آراستن و چه از نظر رسالت ساقی و چه از نظر حافظ شناسی ارجح است : 

پنجه با (ساعد سیمین) نه به عقل افکندم

غایت جهل بود مشت زدن سندان را

 

 

sunny dark_mode