مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳ ای باد چو بگذری به موصل ما را یاد آر و سلام کن رضی بابا را گوئی تو جهودم ار فراموش کنم یاد تو مسلمان و بت ترسا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر از باد خواسته که وقتی به موصل میگذرد، یاد و سلامی به رضی بابا برساند. او به شدت به یادآوری و حفظ یاد کسانی که برایش عزیزند، تأکید دارد و احساس میکند که فراموشی آنها به مثابه فراموش کردن هویت و ایمانش است.
هوش مصنوعی: ای باد، وقتی که از کنار موصل میگذری، لطفاً ما را به یاد داشته باش و به رضی بابا سلام بفرست.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که اگر یاد تو را فراموش کنم، انگار به یک یهودی تبدیل شدهام، در حالی که تو برای من از مسلمان و بتپرست نیز عزیزتر هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم صنما لاله رخا دلدارا
در خواب نمای چهره باری یارا
گفتا که روی به خواب بی ما وانگه
خواهی که دگر به خواب بینی ما را
چون عهده نمیشود کسی فردا را
حالی خوش دار این دل پرسودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را
دلبند سمنبرست گلرفتارا
شیرین سخنا ماه شکر گفتارا!
هر چند که هیچ یاد ناری ما را
روز تو خجسته باد یارب یارا!
این سودایی که میدواند ما را
هرگز نتوان نشاند این سودا را
گویند که خویش را فرود آر آخر
دربند چگونه آورم دریا را
ای باد سحر خبر بده مر ما را
در ره دیدی آن دل آتشپا را
دیدی دل پرآتش و پرسودا را
کز آتش بسوخت صد خارا را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.