گنجور

 
قائم مقام فراهانی

حضرت مالک الملک بیچون جلت عظمه و عظمت قدرته چون خواهد لطفی جامع کند و فیضی شایع، ولات عدل بر عراص ملک گمارد تا احکام عدالت در اقطار ولایت جاری کنند و اقسام نعم بر اصناف امم وارد آرند. مقتضیات این حکمت موجب تمکن و استقرار در ساحات و صفحات آذربایجان شد، ما نیز از بدایت حال که تشریف سعادت و اجلال داریم، ابواب رافت بر اقطاع مملکت گشوده و هر ناحیتی را عاطفتی فرموده وهر طایفه را راتبه داده؛ از جمله والی ارومی و قبایل افشارند که درین دولت خصوص در این مدت، همیشه بمال و جان و زر و سر خدمت کرده و در مجاهد و معارک از اشباه و نظایر پیش و بیش بوده، اگرچه بحسب مراتب در هر وقت و هر حال از قبل ما تربیتی بسزا دیده، درین سال فرخنده فال که در کار ایشان نظری مجدد فرمودیم معلوم و مشاهد شد که اشراف و اعالی و اصناف اهالی همه چون مجدب منتظر فیض باران و چون مجرم مترصد فضل و غفران آمده، فیضی جدید خواهند و عنایتی مدید، علی هذا غصن شریف خلافت و فرع رفیع نبالت شاهزاده آزاده، برادر نیک اختر پاک گوهر، ملک قاسم میرزا را که موجی از بحر افضال و اوجی از چرخ اقبال و جلوه از جمال مجد وشرف و با عشایر افشار بنسبت چون گوهر وصدف است. تکمله للنعمه و تصفیه للرحمه

باختیار و فرمان روانی ارومی وتوابع منصوب و در امر و نهی و قبض و بسط و منع و اعطاء مختار و مأذون فرمودیم تا این لطف جلیل در حق آن ناحیه و ایل سبب قوام عیش و نظام جیش و رفاه خلق و دوام عدل بوده، هر مایل معتدل آید و هر مختلف ممتزج گردد، حوزه ملک روضه خلد برین گیرد، مذاق تلخ مزاج شیرین. چه بحمدالله و منه، فیض احسان ما دائم است و بنای ایالت او ثابت.

برادر کامکار معظم الیه نیز باید چنین که تکمیل این کرامت را در تاسیس این ریاست دیده ایم او نیز اقتضاء آن را در اقتضای ما دیده، احقاق حقوق کند و اصلاح امور و اقامه سنن صالحه و رعایت اصحاب بیوتات قدیمه سعی جمیل و جهد بلیغ نماید، ولایت معمور آید.

ان هذه تذکره فمن شاء اتخذ الی ربه سبیلا

بیگلربیگی و فضلا و علما و اکابر و اشراف عشایر افشار و وجوه و روس معاشر اکراد برادر معظم الیه را مختار مهام و مصداق مرام خود دانسته، امر و نهی او را چون امر و نهی ما تابع و منقاد باشند.

یا ایهالناس قد جائکم الحق من ربکم فمن یهتدی لنفسه و من ضل فانما یضل علیها و ما انا علیکم بوکیل

والسلام خیر ختام