شمارهٔ ۵ - قائم مقام به فاضل خان گروسی از خراسان نوشته است
بابی و امی فاضل فی لفظه
ثمن تباع له القلوب وتشتری
قطف الرجال القول وقت نباته
و قطفت انت القول لمانورا
مدتی است که از تحریرات شما محظوظ نشده ام، در این مرارت و زحمتهای خراسان چیزی که بفریاد ماها میرسد همان الفاظ و معانی دلپذیر شما بود که مرده را جان میدهد و خسته را درمان. حالا چه افتاده که باب این فیض مسدود است و فیض این نعمت مقطوع؟ مگر خدا نخواسته قصوری در محبت من گفته اند یا فتوری در مودت خود دیده اید؛ ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام. نشاید. هلم الصحیفه و المقلمه و ادن المحیبره المفعمه. تا:
اختر از چرخ بزیر آری و پاشی بورق
گوهر از بحر برون آری و ریزی بکنار
لم ترعینی مثلکم فاضلاً
لکل شیئی شاء وشاآ
یبدع فی الکتب و فی غیرها
بدایعا ان شاء انشاآ
البته از اوضاع و احوال عالیجناب فرزندی میرزا محمدعلی و نورالعیونی میرزا حسین و قوة القلبی میرزا محمد جعفر سلمهم الله تعالی غافل و بی خبر نیستید و چون من از عالیجناب فرزندی بناچار دور شده ام شما که نزدیکید مراقب خواهید بود. یالیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما. هم چنان که فرزند عزیزم وفقه الله در هیچ حال از شرح و بسط حقایق اوضاع شما غفلت نداشته و نخواهد داشت؛ توقع دارم که شما نیز گزارش اوضاع او را بعد از ورود همدان مفصلاً مطابقاً للواقع مرقوم فرمایند.
والسلام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.