شمارهٔ ۱۰۸ - قائم مقام به میرزا تقی علی آبادی نوشته است
مخدوم مشفق من: مجمعلی تحریر کرده بودید و مفصلی بتقریب جناب آقاعلی محول داشته که اگر این بار مثل آن بار در زنجان بشود؛ شما این بار در گیلان بوضعی که آن بار در زنجان مساعی جمیله مبذول داشتید بدارید والافلا.
مخدوم من: این بدگمانی از تو مرا در گمان نبود عرفتنی بالحجاز و انکرنتی بالعراق فما عدا مما بدا، من خود را در خدمت شما زیاده بر این ها موتمن و موثق میدانستم؛ معلوم شد که امتداد ایام دوری باعث تغییر سوابق اعتقاد شما در حق دوستان صادق الولا شده، ان بعض الظن اثم.
این نقل ها چه چیز است، من کی از شما جدا بوده ام؛ مگر تازه شما از من سوا شده اید؛ این طور عهد و پیمان و حلف و ایمان در چه عهد و چه زمان فیمابین من و شما بوده؟ الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم. شما را چه شده مرا چه افتاده؟ عهد همان است که در عهد الست بسته ایم. مخدوم من حاشا نباشد، از این پیغام شما معلوم عالم شد که عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم. والسلام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.