ایا نفسی علی الهجران نوحی
و بالاشواق و الا حزان یوحی
ندارم طاقت هجران جانان
تعالی نفس نوحی ثم نوحی
مرا جان دادن آسانتر ز هجران
معنی عن لی اذهب بروحی
وصالت جان دهد هجرت ستاند
تعالی یا سلیمی الا تروحی
حبیبی فی فوادی یا فوادی
و فی روحی فلا تذهب بروحی
دلم بگرفت از نادیدن دوست
فتاحی فی فتوح فی فتوحی
و نفسی با عدتنی عن حبیبی
الا یا نفس روحی ثم روحی
غم هجران جانان سوخت جانم
اساقی هات راحا احی روحی
خمار بادهٔ دوشین مرا کشت
صبوحا فی صبوح فی صبوحی
وصالش مقصد اقصای فیض است
ولو فی وصله اتلاف روحی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تعاطی الکاس من شان الصبوح
فسق بالراح یا ریحان روحی
ببین همچون لبت خندان رخ صبح
بده چون اشک من جام صبوحی
هواک الکاس الذی لاتستفت فیها
[...]
جهان را تازهتر دادند روحی
بسر بردند صبحی در صبوحی
شده درگوش مرغان صبوحی
چو موسیقار قول بوالفتوحی
خمارم بشکن از جام صبوحی
مگر پیش آید از مستی فتوحی
ز فتح مطلب ار پاکیزه روحی
شنوکان اکمل است از هر فتوحی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.