گنجور

 
فیض کاشانی

رفتم بخرابات توکلت علی‌الله

وارستم از آفات توکلت علی‌الله

ز خرقه و سجاده و تسبیح گذشتم

در کشف و کرامات توکلت علی‌الله

در خرقه سالوس نهان چند توان داشت

بتخانهٔ طاعات توکلت علی‌الله

عزی بدر آوردم و بر خاک فکندم

بر سنگ زدم لات توکلت علی‌الله

از آب و گل خویش سبک گشتم و رفتم

تا بام سموات توکلت علی‌الله

راه سفر طامه کبراست توکل

تا چند ز طامات توکلت علی‌الله

گویم سخنی فیض اگرنه خرفی تو

بگذر ز خرافات توکلت علی‌الله