تا چند بر باطل نهی ایدل مدار خویشتن
یکبار خود را یاد کن در روزگار خویشتن
از راه دوری آمدی هم راه دوری میروی
زآغاز کار خود به بین انجام کار خویشتن
حق را بجو از راه دین و ز شرع خیر المرسلین
حیران چرائی اینچنین در کار و بار خویشتن
از تست دردورنج تو وز تو دوا و گنج تو
گنج نهان خود خودی هم خود تومار خویشتن
در دل زعشق آتش فروز خود را در آن آتش بسوز
آتش شو و هم خود تو باش شمع مزار خوشتن
در راه حق منصور باش از هرچه جزحق دور باش
در راه عشق حق فکن از خویش بار خویشتن
جانم فدای آنکه او جانرا فدای عشق کرد
چون فیض شد در عید وصل قربان یار خویشتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.