غزل شمارهٔ ۶۶۱
باده در باده مست چون نشوم
یار ساقی ز دست چون نشوم
رخ برافروخت چون نسوزم من
قد برافروخت پست چون نشوم
بست در پیچ زلف خم در خم
پای دلرا ز دست چون نشوم
باده او هوشیار چون باشم
ساقی او می پرست چون نشوم
اوست قبله سجود چون نکنم
اوست بت بتپرست چون نشوم
هست او من چسان نباشم نیست
هستیم اوست هست چون نشوم
دل اشکسته میخرد دلدار
طالب این شکست چون نشوم
گفت اگر عاشقی فنا شوفیض
راه عذرم ببست چون نشوم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: کتابخانه تصوف | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...