آنکه کارش با دلست و نیست او را دل منم
آنکه را مرکب دلست و پای دل در گل منم
آنکه او را هرچه حاصل شد بیغما دادعشق
نیستش اکنون به جز بیحاصلی حاصل منم
آنکه نقش اوست در مرآت کونین آن توئی
آنکه نقش هر دو عالم را بود قابل منم
آنکه در راه هوای نفس چالاکست و چست
در سلول راه حق افسرده و کاهل منم
آنکه او در راه حق ننهاده گامی یکنفس
کرد عمر خویشتن را صرف در باطل منم
آنکه او را جا بود در آسمانها با ملک
سر نگون افتاد اکنون در چه بابل منم
آنکه مقصود دلفیض است در عالم توئی
آنکه بسته در خیال تست جان و دل منم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.