گنجور

 
فیض کاشانی

صنمی ماه رو هوس دارم

دو بدو روبرو هوس دارم

جای دل تا بیابم از زلفش

جستن موبمو هوس دارم

اینچنین صحبتی هوس دارم

می و جام و سبو هوس دارم

هر دو سر مست چون شد از باده

نعرهٔ های و هو هوس دارم

همه شب مست تا سحر گشتن

در بدر کو بکو هوس دارم

می کشیدن بنغمهٔ دف و نی

بر سر چار سو هوس دارم

فیض چیزی دگر اگر خواهد

من همین آرزو هوس دارم