غزل شمارهٔ ۵۸۹
یکبوسه از آن دو لب گرفتم
ز آن بادهٔ بوالعجب گرفتم
ز آن تنگ دهان شکر مزیدم
ز آن نخل روان رطب گرفتم
مهرش بدل شکسته بستم
ذکر خیرش بلب گرفتم
زان مصحف روی خواندم آیات
ز آن زلف بحق سبب گرفتم
تیر نگهش بروز خوردم
تار زلفش بشب گرفتم
بس فیض کز آن جمال بردم
بس کام که بی طلب گرفتم
میها خوردم بر غم زهاد
از بیادبان ادب گرفتم
اندوه بعاقلان سپردم
عاشق شدم و طرب گرفتم
رو جانب قدس کردم آخر
چون فیض ره عجب گرفتم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: کتابخانه تصوف | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...