منم که ساختهٔ دست ابتلای توام
منم که سوختهٔ آتش لقای توام
منم که توی بتویم سرشته از حمدت
منم که موی بمو تابتا ثنای توام
منم که بر قدم دوستان تست سرم
منم که بنده و مولای اولیای توام
بغیر درگه تو سر فرو نمیآرم
خراب و واله و شیدای کبریای توام
گرفته روی تو ورای تو دو عالم را
منم که عاشق و حیران روی ورای توام
جهان مسخر من من مسخر امرت
همه برای من آمد که من برای توام
نبات و معدن و حیوان برای من در کار
همه فدای من و من بجان فدای توام
چشیده بادهٔ توحید از ندای الست
ز خویش رفته و گوینده بلای توام
شنیده گوشم تا آیت لقاء الله
نشسته منتظر وعدهٔ لقای توام
نشستهام بره نفخهٔ روان بخشت
دو چشم دوخته در مقدم صبای توام
دلم گرفته شد از جور خویشتن بر خویش
در انتظار نسیم گرهگشای توام
خراب یک نگه از چشم مست خونریزت
هلاک یکسخن از لعل جانفزای توام
مرا چه ساختهٔ آنچنان که خواستهٔ
بمدعای خود ارنه بمدعای توام
زمین و چرخ دو سنگ آسیا و من دانه
ز لطف تست که در خورد آسیای توام
کشد چو فیض سر طاعت از خط فرمان
نعوذ بالله مستوجب بلای توام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گویا شاعر به بیان وابستگی عمیق خود به معشوق (که میتواند خداوند یا محبوبی خاص باشد) میپردازد. او از سوختن در عشق و شوق آن معشوق میگوید و خود را ساختهی محبت او میداند. شاعر تأکید دارد که تمام جهان برای او معنا پیدا میکند و او همه چیز را فدای عشق و ارادت خود به معشوق میکند. او در انتظار وصل و دیدار معشوق نشسته و دل به بیقرار است. در نهایت، شاعر وجود خود را وابسته به اراده و محبت معشوق میداند و از سر تسلیم در برابر او، از عذاب و بلای جدایی مینالد.
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که به خاطر مشکلاتی که تو به وجود آوردی ساخته شدهام و همچنین کسی هستم که به خاطر دیدن تو و زیباییات سوخته و ناامید شدم.
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که وجودم به ستایش تو آمیخته شده است. من همانند مویی هستم که به دور محبت تو تابیده شده است و تمام وجودم در ستایش تو غرق شده است.
هوش مصنوعی: من کسی هستم که در کنار دوستان تو، سر به زیر میگذارم و بندگی میکنم؛ من هم بنده و هم شخصیت مهم و ارجمند اولیای تو هستم.
هوش مصنوعی: من به جز در درگاه تو به هیچجایی سر نمیگذارم، زیرا به شدت مجنون و شیدای عظمت تو هستم.
هوش مصنوعی: من عاشق و حیران زیبایی و وجود تو هستم، به طوری که دو جهان را فراموش کردهام و فقط به تو میاندیشم.
هوش مصنوعی: جهان برای من در اختیار است و من تحت فرمان تو هستم. همه چیز به خاطر من به وجود آمده است زیرا من برای تو هستم.
هوش مصنوعی: گیاهان، سنگهای معدنی و جانوران همه برای من هستند و من به خاطر تو تمام وجودم را فدای تو میکنم.
هوش مصنوعی: از تجربهٔ معنوی و شناخت عمیق خداوند، اثرات آن در وجودم جاری شده و حالا در این وضعیت، خود را تحت تأثیر وجود تو میبینم.
هوش مصنوعی: گوشم شنیده که نشانی از ملاقات خداوند در انتظار است و من همچنان منتظر وعدهٔ دیدار تو هستم.
هوش مصنوعی: من در حالی نشستهام که از نفحهای روحبخش لذت میبرم و دو چشمانم را به پیشروی تو میدوزم.
هوش مصنوعی: دل من از ناراحتیها و سختیهایی که خودم برای خودم به وجود آوردهام افسرده شده است. در این حال، در انتظار نسیمی هستم که مشکلاتم را از بین ببرد و مرا آرام کند.
هوش مصنوعی: نگاهی غمانگیز از چشمان زیبا و خونی تو میتواند مرا به تباهی بکشاند، و یک کلام دلانگیز از لبانت میتواند جانم را تازه کند.
هوش مصنوعی: من را به گونهای ساختهاند که به خواستههای خودم پاسخگو باشم، نه به خواستههای تو.
هوش مصنوعی: زمین و آسمان همانند دو سنگ آسیاب هستند و من هم به مثل دانهای هستم که با لطف و مهربانی تو، در آسیاب تو قرار گرفتهام.
هوش مصنوعی: اگر نعمتهای الهی را در انجام فرمانهای او درست به کار نبرم، بدون شک مستحق عذاب تو خواهم بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگرچه پادشه عالمم گدای توام
تو از برای منی و من از برای توام
جهان که بنده از بندگان حضرت تست
از آن فدای من آمد که من فدای توام
جهان بذات و صفت دم بدم غذای من است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.