عمر تو همه هباست ای فیض
درد دینت کجاست ای فیض
بهر دنیا مباش غمناک
تا در نگری فناست ای فیض
روی دل ازینجهان بگردان
بنگر که چه در قفاست ای فیض
خود میدانی که در قیامت
ز آشوب و بلا چهاست ای فیض
چون کار ز دست ما برون شد
دردیست که بیدواست ای فیض
ما نا مفتون شاهدانی
رنگ ز ردت گواست ای فیض
کردم بطبیب حال خود عرض
گفت از اثر است ای فیض
گفتم که هوا ز سر بدر شد
گفتا هوا بجاست ای فیض
غافل منشین ز فتنهٔ نفس
این نفس تو اژدهاست ای فیض
بگذار حدیث نفس و بگذر
بس شر که ز گفت خواست ای فیض
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشقت ره و رهنماست ای فیض
جز عشق رهی کجاست ای فیض
در عشق به بین جمال مقصود
عشق آینه خداست ای فیض
جان و دل ما بعشق باقیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.