سوی این دون گدا آنشاه کی رو میکند
التفاتی از سگش میخواهم او کی میکند
میتوانستم کز او احوال دل گیرم ولی
گفتگو آن تند خوبا چون منی کی میکند
در شب تاریک زلفش صد هزاران همچو من
گم کند گر دل یکی را جستوجو کی میکند
از سر کویش کجا من میتوانم پا کشید
این سر سودا پرستم ترک او کی میکند
مردم از غم ایمسلمانان مرا آگه کنید
با من آخر آشتی آن جنگجو کی میکند
هر که خورشید رخش را دیده باشد یکنظر
دیدن غلمان و حوران آرزو کی میکند
فیض در روی بتان میبیند آیات خدا
ور نه در وصف بتان این گفتگو کی میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.