غزل شمارهٔ ۳۰
هر که آگه شد از فسانهٔ ما
عاقبت پی برد بخانهٔ ما
آنکه جوید نشان نشان نبرد
بی نشانی بود نشانهٔ ما
بگذراند زعرش هر که نهد
سرطاعت بر آستانهٔ ما
توسن چرخ را بدین شوکت
رام کرده است تازیانهٔ ما
نرسد دست کوته همت
که بلندست آشیانهٔ ما
قدر ما را کسی نمیداند
غیرآن صاحب زمانهٔ ما
همه عالم اگر شود دشمن
ما و آن دوست یگانهٔ ما
هر که با ما بسر برد نفسی
داند او عیش جاودانهٔ ما
هر که را وصل ما بچنگ آید
هوش بربایدش چغانهٔ ما
غیر درگاه ما پناهی نیست
سرخلقی و آستانه ما
کار و استاد و کار گه مائیم
غیرمانیست کار خانهٔ ما
همه ما و بهانهٔ اغیار
کو کسی بشکند بهانهٔ ما
دام پیدا و دانه ناپیدا
غیب بینست مرغ دانهٔ ما
از سر اهل رباید هوش
دم مزن فیض از فسانهٔ ما
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: کتابخانه تصوف | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
ناشناس نوشته:
هر که آکه شد … درست است . با سپاس
—
پاسخ: با تشکر، «آگاه» با «آگه» جایگزین شد.
👆⚐
Nazanin نوشته:
از سر اهل برباید هوش, فک میکنم درست باشه
👆⚐