یار آمد از درم سحری در فراز کرد
برقع گشود و روی چو خورشید باز کرد
هم بر دل شکسته در خرمی گشاد
هم بر روان خسته در عیش باز کرد
اول ز راه لطف در آمد به دلبری
آخر ربود چون دلم آهنگ ناز کرد
افتادمش به پا ز ره عجز و مسکنت
کف بر سرم نهاد و مرا سرفراز کرد
سوی خزان عمر خزان بردم آن بهار
صد در برویم از گل رخسار باز کرد
گفتم چه میکنند بدلهای عاشقان
گفت آنچه باروان و دل صید باز کرد
گفتم که میرسد بسرا پردهٔ قبول
گفت آنکه از قبول کسان احتراز کرد
گفتم بکنه سرّ حقایق که میرسد
گفتا کسی که از دو جهان جوی باز کرد
پا از گلیم خویش مکش کی توان رسید
در گرد آنکه بر دو جهان در فراز کرد
دامان نگاه دار و گریبان، نمیتوان
با آستین کوته دستی دراز کرد
بگذار کبریا ز در مسکنت در آ
خاتم بعرش هم به تضرع نماز کرد
هر جان گداز یافت ز سوزی و جان فیض
دل بوتهٔ محبت جانان گداز کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، عاشق به دیدار معشوق میرسد و با زیبایی او روبهرو میشود که همچون خورشید درخشان است. این دیدار برای دل شکسته و روان خستهاش شادی میآورد. عاشق ابتدا از محبت و لطف معشوق بهرهمند میشود، اما در ادامه، معشوق بهصورت ناگهانی دل او را میرباید. عاشق به نشانه عجز و نیاز بر پای معشوق افتاده و او به او عزت میدهد.
عاشق به یاد میآورد که زندگیاش رو به افول است، اما زیبایی معشوق همچنان به او امید میدهد. گفتوگوی عاشق و معشوق ادامه دارد، که در آن عاشق درباره دردهای دل و وضعیت عاشقان سوال میکند و معشوق به او میآموزد که در عشق، برخی از حقایق فقط درک نمیشوند و دستیابی به آنها نیاز به تلاش دارد. در نهایت، معشوق به عمق محبت و درد عاشق پی میبرد و به او یادآوری میکند که باید به خود و عشق حقیقی توجه کند.
هوش مصنوعی: دوست از در خانهام وارد شد و در دل شب با زیباییاش پردهای که روی چهرهاش بود را کنار زد و چهرهاش همانند خورشید درخشید.
هوش مصنوعی: او هم به دل شکسته آرامش بخشید و هم به روح خسته شادی و نشاط داد.
هوش مصنوعی: در ابتدا با نرمی و مهربانی به دل من نزدیک شد، ولی در نهایت وقتی دل من خواست ناز کند، او همه چیز را از من گرفت.
هوش مصنوعی: من به خاطر ناتوانی و بیچارهگی به او افتادم و او با نهادن دست بر سرم، مرا سرافراز و بزرگوار کرد.
هوش مصنوعی: به سمت پاییز زندگیام رفتهام، در حالی که در بهار جوانی، صد در به روی من باز بود و زیبایی جوانیام مانند گل چهرهام را جلوهگر میکرد.
هوش مصنوعی: گفتم عاشقان چه کارهایی میکنند؟ گفت که آنها مانند باران، دلهای خود را به راحتی میگشایند و آزاد میکنند.
هوش مصنوعی: گفتم کسی به مقام پذیرش میرسد، که او در جواب گفت: آن کسی که از پذیرش دیگران دوری کند، به چنین مقامی نمیرسد.
هوش مصنوعی: گفتم که راز حقیقت را فاش کن، او گفت کسی که از این دو جهان (دنیا و آخرت) عبور کند، میتواند به آن برسد.
هوش مصنوعی: پا از گلیم خود فرا تر نگذار، زیرا نمیتوان به گرد کسی که بر دو جهان حکومت دارد، رسید.
هوش مصنوعی: اگر میخواهیم به چیزی دست پیدا کنیم، باید امکانات و ابزار کافی داشته باشیم. نمیتوانیم با کمبودها و محدودیتها به موفقیت برسیم.
هوش مصنوعی: اجازه بده با فروتنی و در عذرخواهی، به درگاه کبریایی بیایم؛ حتی فرشتهها نیز با تضرع و humildity در کنار عرش به نماز مشغول هستند.
هوش مصنوعی: هر کس که از سوز دل رنج میکشد، به واسطه عشق به محبوب خود، جانش به شدت دچار مشکل میشود و آن محبت او را به شدت میسوزاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن کس که بر امیر در مرگ باز کرد
بر خویشتن نگر نتواند فراز کرد
آن بت که بر دلم در شادی فرازکرد
یک باره بر دلم دری ز مهر باز کرد
زلف جو سام بر دل مسکین من فکند
تا بر دلم جهان در خورشید باز کرد
بیخواب کرد چشم دلم در فراق خویش
[...]
تا بر دل من آن بت طناز ناز کرد
صد در ز ناز بر دل من باز باز کرد
تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد
دل را به عشق خویش ز جان بی نیاز کرد
دل از شراب عشق چو بر خویشتن فتاد
از جان بشست دست و به جانان دراز کرد
فریاد برکشید چو مست از شراب عشق
[...]
ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد
دل را لبش ز تنگ شکر بینیاز کرد
کافر، که رخ ز قبله بپیچیده بود و سر
چون قامتش بدید به رغبت نماز کرد
ای دلبری که عارض چون آفتاب تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.