دلا فیض بر از لقای صباح
ببر عطر جان از هوای صباح
ترا هر چه مشکل شود تیره شب
بجو حل آن از هوای صباح
صباحست مشکل گشای جهان
صلاهر که دارد لقای صباح
صباح از شبت میگشاید گره
بدست آر مشکل گشای صباح
نخستین قدومش دمی با خود آی
سعادت ببر از خدای صباح
نهد پای چون صبح شب را بسر
سرآگهی نه بپای صباح
دهد روشنائی دل و دیده را
جمال خوش دلگشای صباح
چو خواهی دل تیره را روشنی
شبی زنده دار از برای صباح
اگر بر نسیمش نهی دل دمی
بری بوی جان از هوای صباح
بود ساعتی از بهشت برین
شب و روز بادا فدای صباح
کند روحرا تازه دریاب فیض
دم تازهٔ جان فزای صباح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.