شمارهٔ ۱۵۲ - در صفت خزان و مدح امیر ابوالمظفرنصر بن سبکتگین برادر سلطان محمود گوید
چو زر شدند رزان، از چه؟ از نهیب خزان
به کینه گشت خزان، با که؟ با ستاک رزان
هوا گسست، گسست از چه؟ بر گسست از ابر
ز چیست ابر؟ ندانی تو؟ از بخار و دخان
خزان قوی شد چون گل برفت، رفت رواست
بنفشه هست؟ بلی، با که؟ با بنفشه ستان
گزنده گشت، چه چیز؟ آب، چون چه؟ چون کژدم
خلنده گشت همی باد، چون چه؟ چون پیکان
بریخت که؟ گل سوری، چه چیز؟ برگ، چرا؟
زهجر لاله، کجا رفت لاله؟ شد پنهان
مگر درخت شکفته گناه آدم کرد ؟
که از لباس چو آدم همی شود عریان ؟
سمن ز دست برون کرد رشته لؤلؤ
چو گل ز گوش بر آورد حلقه مرجان
چو می بگونه یاقوت شد، هوا بتد
پیاله های عقیقی ز دست لاله ستان
خزان بدست مه مهر در نوشت از باغ
بساط ششتری و هفت رنگ شاد روان
که داد سیم به ابرو که داد زر بباد؟
که ابر سیم فشانست و باد زرافشان
هزاردستان دستان زدی بوقت بهار
کنون بباغ همی زاغ راست آه و فغان
هزار دستان امروز درخراسانست
بمجلس ملک اینک همی زند دستان
بمجلس ملک جنگجوی رزم آرای
بمجلس ملک شیر گیر شهر ستان
سپاهدار خراسان ابوالمظفر نصر
امیر عالم عادل برادر سلطان
چه گویم او را؟ وصف وچه خوانم او را؟ مدح
چه بوسم او را؟ خاک و چه بخشم اورا؟ جان
ز دل چه خواهد؟ فضل و زکف چه خواهد؟ جود
دلش چه آمد؟ بحر و کفش چه آمد، کان
از آن چه خیزد؟ درو، از این چه خیزد؟ زر
سخا که ورزد؟ این و، عطا که بخشد؟ آن
هنر نمود؟ نمود و، جهان گشاد؟ گشاد
یکی به چه؟ به حسام و، یکی به چه؟ به سنان
به رزم ریزد، ریزد چه چیز؟ خون عدو
به صید گیرد، گیرد چه چیز؟ شیرژیان
به علم دارد، دارد چه چیز؟ علم علی
به عدل ماند، ماند به که؟ به نوشروان
برزمگه چه نماید؟ شجاعت و مردی
ببزمگه چه نمایه؟ سخاوت واحسان
هوا چگونه بود پیش طبع او؟ نه سبک
زمین چگونه بود پیش حلم او؟ نه گران
رضای او به چه ماند؟ بسایه طوبی
خصال اوبه چه ماند؟ بروضه رضوان
سخای او به چه ماند؟ به معجز عیسی
لقای او به چه ماند؟ به چشمه حیوان
به صلح چیست؟ به صلح آفتاب روشن رای
به خشم چیست؟ به خشم آتش زبانه زنان
رسیدپر کلاهش؟ بلی، به چه؟ بفلک
گذشت همت او؟ از چه؟ از بر کیوان
زند، زند چه؟ زند بر سر مخالف تیغ
کند ،کند چه؟ کند از تن مخالف جان
دهد، دهد چه؟ دهد دوست را بمجلس مال
برد، برد چه؟ برد از عدو برزم روان
نه در سخاوت او دیده هیچکس تقصیر
نه در مروت اودیده هیچکس نقصان
به تیغ پاره کند درقه های چون پولاد
به تیر رخنه کند غیبه های چون سندان
ایا نموده جهانرا هزار گونه هنر
چو که؟ چو حیدر کرار و رستم دستان
ز جنگ جستن تو وز سخانمودن تو
بهای تیغ گران گشت و نرخ زر ارزان
که کرد آنچه تو کردی به روز حرب کتر؟
بر آن سپاه که بودند زیر رایت خان
ثنات گویم کز گفتن ثنای تو من
ثواب یابم همچون ز خواندن قرآن
همیشه تا چو زنخدان و زلف دوست بود
ز روی گردی گوی و ز چفتگی چوگان
سپید عارض معشوق زیر زلف بود
چو پشت پهنه سیمین زدوده و رخشان
سرسران سپه باش و پشت ملک و ملک
خدایگان زمین باش و پادشاه زمان
هزار مهر مه و مهرگان و عید و بهار
به خرمی بگذار وتو جاودانه بمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف زیباییهای طبیعت و تأثیر فصول مختلف بر آن میپردازد. شاعر به تغییرات فصل پاییز و تأثیر آن بر گیاهان و درختان اشاره میکند و به دوری از زیباییها و زندهگی در بهار اشاره نموده و در ادامه به وصف صفات نیک امیر خراسان، ابوالمظفر نصر پرداخته است. او را از نظر سخاوت، فطرت و شجاعت ستوده و در نهایت، به ثنای او پرداخته و ایشان را پادشاهی توانا و حاکمی عادل معرفی میکند که درختان و طبیعت به خاطر او شکوفا و سرسبز میشوند. این شعر به زیباییهای زندگی، مظاهر طبیعت و فضایل انسانی میپردازد و در نهایت خواننده را به محبت و ارادت نسبت به امیر و طبیعت دعوت میکند.
هوش مصنوعی: در اینجا به تشبیه زردی و پژمردگی سرسبزیها به زردی طلا پرداخته شده است. به این معنا که فصل خزان باعث تغییر رنگ و حالت در گیاهان میشود، این تغییر به دلیل تأثیرات جدی فصل است. خزان به نوعی با خشم و کینه به سراغ گیاهان رفته و آنها را دچار دگرگونی کرده است. در واقع این فصل باعث میشود که زیبایی و طراوت گیاهان به زردی و پژمردگی تبدیل شود.
هوش مصنوعی: هوا دگرگون شد، اما چرا؟ آیا نمیدانی که ابر از چه پدیدهای به وجود میآید؟ ابر از بخار آب و دود تشکیل میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که گلها از بین میروند، فصل پاییز شدت میگیرد. آیا این طبیعی است که بنفشهها هم نروند؟ بله، اما با چه کسی؟ با کسی که بنفشهها را میچینند.
هوش مصنوعی: آب زهرآگین شد و مانند کژدم، دردناک و خطرناک به نظر میرسد. همچنین، باد هم به مانند تیر، تند و گزنده میوزد.
هوش مصنوعی: گل سرخ چه شده است؟ برگهها چه شدند؟ به خاطر جدایی لاله، کجا رفت لاله؟ او پنهان شد.
هوش مصنوعی: آیا درخت شکوفهزده، باعث گناه آدم شد؟ که از لباس آدم همگان عریان میشوند؟
هوش مصنوعی: زنبق از دست بیرون آورد و رشتهای از مروارید را به نمایش گذاشت، مانند گلی که حلقهای از مرجان را از گوش خود بیرون میآورد.
هوش مصنوعی: وقتی شراب به رنگ یاقوت درآمد، هوا پر از پیالههای عقیق بود که در دستان گلافشانان میدرخشید.
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، عشق و محبت با دستان ماه مهر در باغی پر از رنگ و شادی، برای ما سفرهای گسترده است که زیباییهایش را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: چرا به ابروهای زیبا و دلنشین، نقره بخشیدهاند و چرا به باد، طلا دادهاند؟ زیرا ابرها نقرهفشان هستند و باد، طلا را پخش میکند.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییهای بهار اشاره میکند و از آن زمان یاد میکند که با حرکات زیبا و نشاطآور زندگی را به رونق میآورد. حالا که بهار گذشته، اندوه و نالهای در باغ وجود دارد و لابد زاغی در حال فریاد زدن و واهمه کردن است. به طور کلی، این شعر حال و هوای گذر از فصل بهار و یادآوری زیباییهای آن را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: امروز هزاران دست در خراسان به مجلس پادشاه میزنند.
هوش مصنوعی: در جمعی که پادشاه جنگجو و دلیر حضور دارد، جمعی از شیران قهرمان نیز وجود دارند.
هوش مصنوعی: فرمانده قشون خراسان، ابوالمظفر نصر، امیر عادل و برادر سلطان است.
هوش مصنوعی: چه بگویم دربارهاش؟ چگونه توصیفش کنم؟ با چه زبانی ستایشش کنم؟ چه چیزی میتوانم به او ببخشم؟ جانم را به او تقدیم میکنم.
هوش مصنوعی: از دل چه چیزی میخواهد؟ از دست چه میخواهد؟ بخشش دل او چه معنایی دارد؟ دریا و دستش چه تغییری کردهاند؟
هوش مصنوعی: چه چیزی از این پیدا میشود؟ از آن چه به دست میآید؟ بخشش طلا چگونه انجام میشود؟ این را که میدهد؟ و آن چه عطا میکند؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هنر و زیبایی خود را به نمایش گذاشت و دنیا را گشایش داد. یک نفر این گشودگی را با شمشیر حسام و دیگری با شمشیر سنان به دست آورد. به عبارت دیگر، قدرت و هنر هر فرد به نوعی خاص خود بروز پیدا میکند.
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، چه چیزی به زمین میریزد؟ خون دشمن به دام میافتد، چه چیزی به چنگ میآید؟ اینها نشان از قدرت و قساوت شیر نر دارد.
هوش مصنوعی: علی دانش و آگاهی دارد، اما این دانش به چه چیزی مرتبط است؟ دانش علی به عدل و انصاف شباهت دارد و این ویژگی به چه کسی شباهت دارد؟ به نوشروان.
هوش مصنوعی: در میدان جنگ و نبرد، شجاعت و مردانگی به چه چیزی نشان داده میشود؟ و در برابر دیگران، سخاوت و احسان چگونه خود را نمایان میکند؟
هوش مصنوعی: هوا در مقابل روح او چگونه بود؟ آیا سبکی زمین در برابر صبر و خویشتنداری او چه معنایی داشت؟ آیا سنگینی آن احساس میشد؟
هوش مصنوعی: رضای خدا چطور توصیف شود؟ زیباییهای اخلاق او چه تشبیهی میتواند داشته باشد؟ در بهشت رضوان، چه حال و هوایی توصیف میشود؟
هوش مصنوعی: سخاوت او چگونه است؟ مثل معجزه عیسی. ملاقات با او چه حسی دارد؟ مانند چشمه زندگیبخش است.
هوش مصنوعی: صلح مانند نور خورشید است که روشنی و آرامش به همراه دارد، در حالی که خشم شبیه آتش است که ویرانگر و خطرناک است.
هوش مصنوعی: آیا کلاه او به سر رسید؟ بله، اما به چه دلیل؟ آیا اراده او به آسمان رسیده است؟ از چه بابت؟ از نزد کیوان.
هوش مصنوعی: زند چه؟ وقتی که دشمن بر سرش تیغ میکشد، چه میکند؟ او جانش را از بدنش جدا میسازد.
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که اگر کسی چیز ارزشمندی را به دوستش بدهد، به محفل و گردهمایی خوشحالی میبرد. اما اگر چیزی را از دشمنش بگیرد، از میدان کارزار و نبرد پیروز بیرون میآید. به عبارت دیگر، بخشش و دریافت چیزها در روابط دوستانه و دشمنانه معانی متفاوتی دارد.
هوش مصنوعی: سخاوت او به قدری است که هیچ کس نمیتواند او را متهم کند و همچنین جوانمردیاش به قدری بینقص است که هیچ کس نمیتواند در آن ایرادی ببیند.
هوش مصنوعی: با تیغی تیز و بران، پردههای سخت و مقاوم را پاره میکند، همانطور که تیر میتواند به راحتی در اجسام محکم نفوذ کند.
هوش مصنوعی: آیا جهان را به هزاران نوع هنر زینت دادهاند؟ مثل حیدر کرار و رستم دستان.
هوش مصنوعی: از جنگیدن و گفتگو کردن تو، قیمت شمشیر گرانتر شده و هزینه طلا ارزانتر شده است.
هوش مصنوعی: چه کسی آنچه تو در روز جنگ انجام دادی، انجام داد؟ به آن لشگری که زیر پرچم خان بودند.
هوش مصنوعی: من مدح و ستایش تو را میگویم، زیرا معتقدم که با گفتن این ستایش، پاداشی مانند پاداشی که از خواندن قرآن به دست میآورم دریافت میکنم.
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که زلف و چانهی دوست در نظر باشد، به بازی چوگان و هیجان آن ادامه بده.
هوش مصنوعی: صورت زیبا و سفید عاشق، زیر تارهای بافته شدهاش مانند دشت وسیع و درخشان است که تمیزی و روشنایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: به رهبری سپاه بپرداز و حامی حکومت و سرزمین باش، به گونهای که همانند پادشاهی در زمان خود عمل کنی.
هوش مصنوعی: هزاران روز خوش و جشنهای گوناگون را به خوشحالی سپری کن و تو همیشه در یادها باقی بمان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
توانگری و بزرگی و کام دل بجهان
نکرد حاصل کس جز بخدمت سلطان
یمین دولت کایام ازو شود میمون
امین ملت کایمان ازو شود تابان
همه عنایت یزدان بجمله بهرۀ اوست
[...]
بزرگی و شرف و قدر و جاه و بخت جوان
نیابد ایچکسی جز بمدحت سلطان
یمین دولت ابوالقاسم آفتاب ملکوک
امین ملت محمود پادشاه جهان
خدایگانی کاندر جهان بدین و بداد
[...]
بهار تازه ز سر تازه کرد لاله ستان
برنگ لاله می از یار لاله روی ستان
جهان جوان شد و ما همچنو جوانانیم
می جوان بجوان ده درین بهار جوان
بشادکامی امروز داد خویش بده
[...]
اگر نجست زمانه بلای خلق جهان
چرا ز خلق جهان روی او بکرد نهان
اگر نخواست دلم زار و مستمند چنین
چرا نگاشت رخش خوب و دلفریب چنان
اگر نگشت دل من تنور آتش عشق
[...]
شب دراز و ره دور و غربت و احزان
چگونه ماند تن یا چگونه ماند جان
بسان مردم بی هوش گشته زار و نزار
دلم ز درد غریبی تن از غم بهتان
مرا دو دیده به سیر ستارگان مانده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.