گنجور

 
عین‌القضات همدانی

غیرت صمصام جان انجام است اول صبر را از راه بردارد تا عاشق ناصبور شود و ازولایت خود دور شود چون ابر و باد در تک و پوی آید و چون مرگ و رزق درجست و جوی آید و می‌گوید:

نی مایۀ عشقت ای دل افروز کم است

وان درد که دی بود نه امروز کم است

در هجر تو با صبر دلم را صنما

نی ساز فزون شدست نی سوز کم است

آنچه عاشق خود را هلاکمیکند از بی صبریست در مرتبۀ دوم صمصام غیرت بر پیوند عشق آید هر چیزی که عاشق را بر آن پیوندست همه از نظر او بردارد و بکلی روی دل او بمعشوق آرد تا ولایت دلش بکلی جز معشوق را مسلم نشود و پیوند او با معشوق محکم شود.

چون در دو جهان مثال تو کم دیدم

از هر دو جهان برای تو ببریدم

پیوند مرا ز حضرت خویش مبر

زیرا که ترا بر دو جهان بگزیدم

آنچه عاشق دل از جاه و مال و فرزند و پیوند برمی‌دارد بدین جهت است در مرتبۀ سیم صمصام غیرت بر معشوق آید و او را از راه عشق بردارد این عدل عشق است که بجور ماننده است یعنی عاشق را با معشوق کفائی و همتائی و همسری نیست او را با عشق می‌باید ساخت ونقد وجود را در بحر بیساحل عشق انداخت و این رمزی عجیب است.