گنجور

 
عین‌القضات همدانی

آنچه گفته‌اند عاشق کور و کر باید سر این سخن است هرکه بخود بینا نبود کور بود و هرکه بخود شنوا نبود کر بود شبلی قدَّس اللّه روُحَه پرسیدند مَنِ العارفُ قال صمٌ بکمٌ عُمیٌ کسی سرش نمیداند زبان درکش زبان درکش

ای خواجه مزن تو اندرین راه قدم

تا هستی خود نیست نبینی هر دم

خواهی که شوی تو اندرین ره محرم

از دیده بصیر باش و از گوش اصم